به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
هرچند ژانر کمدی در کنار ملودرام یکی از باسابقه ترین ژانرها در سینمای ایران است اما اگر بخواهیم وضعیت کیفی این ژانر را در مقایسه با ژانرهایی حتی مهجور مانند اکشن یا فانتزی مرور کنیم نمی توانیم از مسیر رو به پیشرفت آن سخن بگوییم.
در دوره های مختلف سینمایی داشته ایم یک سری کمدی ها که می توانسته اند به عنوان الگویی برای کمدی سازی و پیشرفت در این ژانر نگریسته شوند اما مشکل اینجاست که چون اغلب کارگردانان سینمای ایران علاقه دارند مولف به نظر برسند برای همین نگاه به تاریخچه کمدی و تجربیات پیشتر انجام شده در دستور کار قرار نمی گیرد و به عبارتی همه می خواهند خود به اختراع چرخ دست زنند!
این اختراع از نو هرچند بعضی اوقات جواب نمی دهد و مانند نمونه ای همچون «بارکد» کارگردان را به دام شوخیهای اروتیک و افعال تداعیگر اروتیسم می اندازد ولی در برخی موارد مانند «زاپاس» می تواند تا حدی رضایت خاطر مخاطب را جلب کند.
«زاپاس» البته که نه به لحاظ داستان و نه لحاظ ساختار کمدی تازه ای نیست. سوژه همان ماجرای تکراری عشقهای جوانانی است که والدین یکی از آن دو اجازه وصال را نمی دهند و در این بین یک چاشنی به نام فوتبال هم به درام افزوده شده است.
با این حال دو ویژگی که یکی از آنها بردن لوکیشنها به دل طبیعت سبز و خرم شمال و آن هم منطقه کمتر دیده شده جنگلهای استان گلستان است و دومی بی ریایی کارگردانی به نام برزو نیک نژاد در اجرا است که موجب شده «زاپاس» به محصول مفرحی بدل شود.
این یک واقعیت است که رفتن به دل طبیعت بکر و داستان پردازی منطبق با شخصیتهای روستایی کاری نیست که به جز مواردی همچون «پایتخت» یا «ایران برگر» در سینما و تلویزیون ایران مرسوم باشد. کارگردانان ما بخصوص آنهایی که ژستهای شبهروشنفکرانه می گیرند علاقه زیادی دارند که لوکیشنی را در یک منطقه شمالی شهر اجاره کرده و با قرار دادن دوربین درون آپارتمان تراوشات ذهنی خود را تصویری کنند.
در این شرایط فقط جسارت جوانی همچون نیک نژاد است که باعث می شود با پشت پا زدن به روال سهل و ساده فیلمسازی در آپارتمان به شمال رفته و در منطقه ای روستایی به روایتگری عشقهای جوانان بپردازد.نیک نژاد کارگردان جوانی است و البته از آن جوانانی که اداهای ساختارگرایانه ندارد یعنی بیخود و بی جهت به دنبال حرکات غریب دوربین نمی رود و سعی نمی کند با پس و پیش کردن بی جهت روایت مشتری جلب کند؛ از همه اینها مهمتر سیاهنمایی در مسلک او جایی ندارد و همین است که باعث می شود اجرای ساده و کلاسیکش از سوژه ای تکراری مخاطب را آزار ندهد.
نیک نژاد پیش از این یک درام جاده ای با عنوان «ناخواسته» را هم ساخته بود؛ فیلمی که در جشنواره مورد توجه قرار گرفت اما به یک دلیل عمده که شاید کشدار بودن بیش از حد فیلم و ریتم کند آن بود نتوانسته تا بحال روی پرده برود.
«زاپاس» اما نمی تواند ادامه منطقی مسیری باشد که نیک نژاد با «ناخواسته» آزموده بود. «زاپاس» در سوژه دست اول نیست و در اجرا هم به جای آن که نیم نگاهی داشته باشد به کمدی موقعیت های موفق، بیشتر در امتداد نگاهی است که کارگردان در سریالهایی مانند «دردسرهای عظیم» دنبال کرد.
نیک نژاد شاید چون در ابتدای راه است به دنبال آن نبوده که بیش از آنچه می بینیم بر روی فیلمنامه وقت بگذارد و به درامی حداقلی رضایت داده است.
تیپ سازی های متداول در رسانه ملی و در کنار آن گره افکنی هایی قابل پیش بینی مثلا درباره زن و مرد میانسالی که هر دو نیاز دارند به ابراز عشق، باعث شده سطح کمدی اثر پایین بیاید اما از آن سو نوعی پاکیزگی که هم در لحن و هم در روایت و دیالوگ پردازی وجود داشته سبب ساز آن می شود که «زاپاس» به عنوان محصولی مخاطب پسند جلوه کند.
اینکه فیلم فروش میانه ای هم دارد دقیقا به دلیل همین نگاه میانه و پرهیز از جاهطلبی است که در سازنده وجود داشته است. اما به نظر می رسد این نگاه میانه هم کارکردی مقطعی دارد و برای نیک نژاد اما «پسازاپاس» است که بیشتر اهمیت دارد.
این کارگردان جوان که نشان داده در انتخاب لوکیشن و پس زدن جریان غالب شبهروشنفکرانه سینمای سالهای اخیر جسارت کافی دارد باید تکلیف را مشخص کند که دورنمایش از فعالیتهای آتی چیست؟ آیا قصد دارد به عنوان کارگردانی الگوساز نگریسته شود یا صرفا تکنیسینی که سالانه یا هر دو سال فیلم میسازد. فیلم بعدی نیک نژاد مشخص خواهد کرد که او چه مسیری را در پیش خواهد گرفت؟
رفتن چوت واقعا این کارم مانندکارهای دیگه اقای نیک نژاد درجه کیفیش بین
ب وجیم شنامیکنه ودرهمون سطح دردسرهای عظیمه که فقط بلدبودلودگی کنه