فیلمی بود که متاسفانه بعد از ممیزی میتونم بگم حدود یک پنجم اون حذف و بریده شده بود ! بطوریکه وقتی چراغهای سینما روشن شد و به اصطلاح فیلم تموم شد ، همه داشتن همدیگرو نگاه میکردن که پس مابقیش کو ؟! البته از این لحاظ که دوباره آخر فیلم ، مصیبت و غم اول اون رو دوباره سر بیننده خراب نمیکرد خوب بود . قصه خوبی داشت اما بلایی که ممیزی سر فیلم در آورده بود ، بیننده و مخاطب رو حسابی آزار میداد . از روند فیلم و اینکه آخر فیلم رو اول نشون میداد و ماجرای فیلم رو در آخر ، خوشم اومد و کار قشنگی بود . بازیها هم تقریبا و روی هم رفته خوب بود اما در فیلمبرداری خیلی زیاد از تکنیک کلوزآپ استفاه میشد بطوریکه مخاطب فکر میکرد کارگردان میخواد با نشون دادن زیبایی چشم و ابروی عوامل به زیبایی فیلمش اضافه کنه . در یک قسمت هم دوربین وقت نسبتا زیادی رو روی تصویر مات و مبهوت مونده داماد که به اصطلاح دنبال عروس فراریش توی خیابون میگشت زوم کرده بود که همه مردم داشتن بطرف چیزی نامعلوم از پشت داماد میدوند که آخر هم معلوم نشد که مردم به دنبال چی داشتن دست و پا میزنن ! من خیلی تعجب کردم که آخه چی بود ؛ و مردم به دنبال چی میدویدن !!! ضمنا در توضیح خلاصه فیلم آمده : (مرتضی قصد دارد خانه کوچکشان را زیر قیمت بفروشد تا زودتر از محله و نگاه سنگین مردمانش فرار کند ...) که اینقدر این موضوع توی اصل فیلم ناچیز و گم و کمرنگ بود که من وقتی قبل از فیلم توضیحشو داشتم میخوندم فکر میکردم فیلم داره روی محوریت فروش خونه میچرخه ، در صورتیکه اصل فیلم اونقدر موضوع های پر رنگ و اصلی داشت که اصلا شاید کسی دغدغه فروش خونه رو اصلا نداشت ...