«مینو رسولی» (با بازی مهتاب کرامتی) رییس شعبه یک بانک است که شب تحویل سال، در راه بازگشت به خانه، سوار بر اتومبیلی می شود که او را به بیراهه برده و سر از خروجی آزادراه تهران – قم به سمت «جاده قدیم» در می آورد. پلیس، با کمک خانواده ای حاشیه نشین، او را در حالی که به شدت مضروب شده، پیدا می کند. پس از بهبود نسبیِ مینو، همه اصرار دارند با توجه به اقرارِ متهم، تجاوز به او را اثبات کنند اما مینو منکر آن می شود. همسرِ مینو (جورابچی با بازی آتیلا پسیانی) هم همراه اوست و به رغم پذیرش این تجاوز، سکوت مینو را قبول می کند اما پدربزرگ خانواده (با بازی پرویز پورحسینی) اصرار دارد تا این تجاوز اثبات شده و متهم به اشد مجازات برسد. این کل ماجرای فیلم منیژه حکمت است که به ساخت فیلم های زنانه و گاها مردستیز، شهرت دارد. بی تعارف می شود گفت که «جاده قدیم» در ساخت تیتراژ ابتدایی اش که از تابلوی جاده قدیم در یک راه خاکی و فرعی ب هخوبی بهره برده، موفق تر است تا کل فیلمی که قرار است فشار بر زنان را محور قرار دهد اما در نشان دادن این فشار، ناکام است. «مینو رسولی» شغل مناسبی دارد، خانه اش آرام است و همسری دارد که به او عشق می ورزد و همراه اوست. منیژه حکت قرار است فشار بر روی او برای اثبات تجاوز را به تصویر بکشد اما انگار یادش می رود برای نمایش این فشار، لااقل می توانست همسر مینو را مردی متعصب و بی منطق نشان دهد! کاری که می توانست تا حدودی داستان «جاده قدیم» را باورپذیر جلوه دهد. حکمتِ 55 ساله، خرده داستان های فرعی فیلم مثل بارداری عروس خاندان جورابچی در دوران نامزدی را هم ابتر رها می کند و در بیان این موضوع جذاب و کنجکاوی برانگیز، ناتوان است. کارگردان حتی به راحتی از سکانس های زورگیری و مشاجره مینو با متهم می گذرد و آن ها را آنقدر سطحی و زودگذر نشان می دهد که به صراحت می شود از تباه شدن این موقعیتِ طلایی، صحبت کرد. موقعیتی که می توانست «جاده قدیم» را از این سطح، به جایگاه قابل قبول تری ارتقا دهد. نقش هایی مثل حسن آقا (کارگر خانه با بازی محمدرضا هدایتی)، مادرِ مینو (با بازی شیرین یزدان بخش) و دختر خانواده (با بازی ترلان پروانه) هم در حد تیپ باقی می مانند و حمکت به خوبی از ظرفیت آن ها استفاده نمی کند.