باز همان روایت دایره وار و فیلمبرداری سکانس پلان که مکری تبحر و تأکید ویژه ای برآن دارد و از این حیث فیلمساز کم نظیری در ایران به حساب می آید هجوم نسبت به ماهی و گربه به پختگی عجیبی رسیده و به نحوی گلوی مخاطب بینوا را تا آخر میگیرد که با تمام شدنش احساس آزادی زیادی میکند از این رو هجوم فیلم تکنیکالی است همچنین به صورتی خیلی تماشایی با نور و سایه بازی میکند که تکنیک جالب توجهی است.فیلم از نظر روایی به شدت ثقیل و پیچیده است و بسیار بیشتر از ساخته قبلی مکری ماهی و گربه ارجاعات به مسائل مختلف دارد چه فرهنگی چه سیاسی و چه اجتماعی. حتی این بار پا را فراتر گذاشته ، همچنین مکری به گاسپارنوئه هم ادای دین هایی داشته!
مکری تنها به نوئه محدود نمیشود بنظر حقیر مکری یک فیلمساز نامتعارف با شیوه پرداخت نو است در حالیکه داستان و ایده حداقل در ایران به افول رفته مکری داستان های ساده را با پرداختی متفاوت و شاخص ارائه میدهد بارها با سوخورف دیدار داشته و او را استاد و الگوی خودش میداند که این هارا میشود در ضرب اهنگ، ساختار استعلایی و کالت فیلمهایش و همچنین ساختار پلان سکانس آثارش میتوان مشاهده کرد به نوئه،لینچ و مایک فیگیس هم بارها ادای دین داشته که همیشان کارگردان هایی نامتعارف هستند.
ولی علی رغم تمام این خوبی ها فیلم قطعا ضعف هایی هم دارد. نحوه ی فرم فیلم که بنظرمن فرم معنایی است بیشتر مرا به ساختار احساسی استعلایی الکساندر سوخورف ارجاع داد. این متن را پیش تر درباب سوخورف نوشته بودم« سینمای سوخوروف نیاز به محتواسازی دارد برداشت از اثر بصورت مشترک خیلی مشکل است باید با توجه به احساس دریافتی توسط ذهن مخاطب ساخته شود هرچند ممکنه کاملا غلط باشد البته باید جوری باشد که به تفسیربافی هم ختم نشود چون بعضی اوقات افراد خیلی چیز های بی ربط را بهمدیگر ربط میدهند.
در کل هدفم این بود که بگویم احساس در هنر فراتر از محتوای صریح است چون با احساس امکان ساخت محتوا وجود دارد اما با محتوا گل درشت امکان ساخت احساس وجود ندارد...» اما در فیلم مکری این نمادها تا حد زیادی در نیامده نمادگرایی مکری بنظرمی آید همان بعد احساسی استعلایی. سوخورف را به فیلم اش بدهد اگر آثار سوخورف را دیده باشید دقیقا مشابه همین مولفه های فرمیک را دارا هستند ولیکن مکری اینجا عرصه ی کاملی برای انجام اینکار ارائه نداده یعنی با دیدن آنها احساس شاخص و فهمی که باید به مخاطب انتقال داده نمیشود و تنها گزینه باقیمانده تفسیر بافی است، نقد دیگرم به فیلم محوریت تکنیک سکانس پلان است من همیشه بخاطر این تکنیک شهرام مکری را تشویق کرده ام ولی هیچ وقت از وجه تکنیک بالاتر نمیرود. شهرام مکری به قول خودش میخواهد ژانر بندی را در سینمای ایران احیا کند ولی تعریف کامی از ژانر ندارد فقط میخواهد این تکنیک را به همه ی روایات تعمیم دهد. اخر فیلم هم انقدر با ذهن مخاطب بازی شده که مخاطب ها راه خانشان را هم گم میکنند ولی در دفعات بعد که فیلم را میبینی ،عریانیش ب چشم میخورد. اینکه چیزی نیس جز تکنیک . این تکنیک در فیلم فیل از گاس ون سنت از تکنیک صرف بالاتر میرود و تبدیل به فرمی میشود که محتوا را هم همراهی و هم خلق میکند.
درکل هجوم تجربه ای کم نظیر است ، بلوغ مکری نسبت به قبل را اینجا می شود به وضوح دید هرچند تأکید اش روی ساختار شاخص اش خیلی بیشتر شده ولی اینجا بهتر جواب داده است درآخر باید گفت هجوم علی رغم ضعفهای نسبی اش فیلم جسوانه و خوبی است و بی شک یکی از بهترین فیلمهای چند وقت اخیر سینمای ایران است که هم ایده ی خیلی خوبی دارد و هم پرداخت قابل قبول و شاخصی بر روی آن داشته هجوم را ببینید و مطمئن باشید که با تمام این موارد با تجربه ای نو و غافلگیر کننده طرف حساب هستید.