سینمای ما درچند سال اخیر به طور جد دچار معضل شعارزدگی شده و غالباً آثار در روایت داستان دچار ضعف هستند و نمی توانند آن طور که باید حرفشان را بزنند درنتیجه شعار می دهند. متاسفانه لاتاری هم از این قاعده مستثنی نیست. لاتاری چند سالی دیر ساخته شده چه از لحاظ موضوع قصه که درباره قاچاق دختران ایرانی به کشورهای حاشیه خلیج فارس است چه از لحاظ ساختار و محتوا که الگو برداری و بازسازی شده فیلمفارسی های دهه چهل است. همچنین لاتاری شباهت هایی با فیلم سه بیلبورد بیرون از ابینگ میزوری ساخته تحسین شده مارتین مک دونا دارد.(داستان سه بیلبورد از این قرار است که زنی بنام میلدرد هیز بعد از تجاوز و مرگ دلخراش دخترش سعی میکند از راه قانونی پرونده او را دنبال کند اما راه به جایی نمیبرد و با کمکاری پلیس مواجه میشود.ودر آخر تصمیم می گیرد که خود انتقام دخترش را بگیرد که البته فیلم یا یک پایان باز به اتمام می رسد و مشخص نیست که موفق می شود با خیر.)اما لاتاری هم در داستان و هم در شخصیت پردازی به شدت عقب تر از سه بیلبورد است. شخصیت زن فیلم در سه بیلبورد همانند موسی کار های عجیب غریب زیادی انجام می دهد ولی به دلیل شخصیت پردازی مناسب رفتارهایش برای مخاطب باور پذیر تر است در لاتاری شخصیت های فیلم اغلب نسنجیده و شتاب زده عمل می کنند و تصمیمات از سر احساس گرفته می شود.
لاتاری ایده ی نسبتا جذابی دارد و به واسطه همین ایده جذاب شروع خوبی دارد وتا اواسط فیلم به خوبی پیش می رود،اما در ادامه با ضعف در روایت داستان و شخصیت پردازی نامناسب رفته رفته از تب وتاب می افتد و درآخر با یک پایان بندی غیر معقول و سرهم بندی شده به اتمام می رسد. لاتاری دچار یک سیاست زدگی بیش از حد ونابه جا است ومی خواهد ابعاد سیاسی ماجرا را بررسی کند اما نمیتواند وهمین موضوع ضربه بزرگی فیلم میزند. دربعضی از سکانس ها رفتار و دیالوگ هایی که کاراکترهای از سر احساس و تعصب سر می دهند به قدری غیر قابل باور و اغراق شده است که باعث خنده مخاطب می شود دربعضی از قسمت های یلم احساس میکنیم با یک فیلم کمدی سروکار دارن نه یک اثر ملودرام تلخ اجتماعی. لاتاری در مجموع بازی های خوب و باکیفیتی دارد. برای مثال جواد عزتی به قدری نقشش را هرچند کوتاه به خوبی ایفا می کند که تا پایان فیلم حضورش حس می شود.و همچین زیبا کرمعلی که در اولین تجربه بازی خود بازی قابل قبولی از خود ارائه داده است در کنار این بازی های خوب لاتاری کارگردانی ضعیفی دارد که با دو اثر قبلی کارگردان یعنی ماجرای نیمروز و ایستاده در غبار متفاوت است.فیلم برداری و حرکت دوربین به جز چند صحنه کوتاه اصلا به فیلم نمی شینه و بدجور توی ذوق می زند و بهتر بود به جای استفاده از نما های لرزان و در حال تعقیب از کلوز آپ و لانگ شات هایی که در خور ژانر و محتوای فیلم بود استفاده می شد. در کنار همه این ها لاتاری درباره واژه هایست که تقریبا همه ما ایرانی ها با آن آشنا هستیم غیرت و حس ناموس پرستی که در فیلم هرچند خیلی خشن اما خیلی خوب به آن پرداخته شد و یکی از دلایل اصلی فروش فیلم وراضی نگه داشتن درصد بالای مخاطبان همین است