واقعا اون هایی که به این فیلم مزخرف 10 ستاره و 9 ستاره دادن چه فکری کردن؟ شان ستاره ی 10 و 9 رو خراب نکنید. اگر شما به این فیلم های آشغال ایرانی 10 ستاره میدید پس فیلم هایی مثل the game از فینچر یا hit چند ستاره میدید؟؟ سینمای ما به درد لای جرز دیوار هم نمیخوره...
خانم سمیرا مقایسه کنید اشکالی نداره اما اینکه بی دلیل بیاید بگید اشعال که نشد منطق!!! هنچنین شما خانم فرهنگ!!!! دلیل بد بودن فیلم رو هم بگید شاید ما هم قبول کردیم که فیلم بدیه!!!
6 لایک
پاسخ دهید
1397/04/31
گزارش شما ارسال شد! متشکریم که در حفظ فضای فرهنگی منظوم ما را یاری میکنید
خانم سمیرا فروشنده در حدی نیست که شما بخواید دربارش حرف بزنید یا درک شما در حدی نیست که بخواید درموردش حرف بزنید؟؟؟؟؟ یعنی خوشم میاد کم که میارید کلا بحثو عوض میکنید و از مسیر اصلی منحرف!!!!
تا وقتی که نقد کردن ما توهین به اثر بدون هیچ درک و مدرکی باشه ، سینمامون نه بلکه جامعه ما روز به روز از پیشرفت دور میشه!!!
7 لایک
پاسخ دهید
1397/04/31
گزارش شما ارسال شد! متشکریم که در حفظ فضای فرهنگی منظوم ما را یاری میکنید
در پاسخ به دوستانی که جوایز فروشنده رو ملاک قرار میدن: جوایز جشنوارهها به هیچ وجه نمیتواند ملاک و معیار خوبی یا بدی و یا قوت و ضعف یک فیلم یا اثر سینمایی باشند. اگر چنین معیاری جاری و ساری بود، در این صورت فیلمهای اینگمار برگمان را (که به اعتراف بسیاری از کارشناسان سینما، از مهمترین و هنریترین فیلمسازان تاریخ هنر هفتم به شمار آمده) به دلیل آنکه هیچگاه در جشنواره کن نخل طلا دریافت نکردند، از لیست آثار مهم تاریخ سینما حذف میکردیم! و یا فیلمسازان معتبری همچون آلفرد هیچکاک و استنلی کوبریک و چارلی چاپلین و هاوارد هاکس و سمیوئل فولر و نیکلاس ری وسرگئی آیزنشتاین، کنجی میزوگوچی، ماساکی کوبایاشی، روبر برسون، رنه کلر، روبرتو روسلینی، مارسل کارنه، ژان کوکتو و... و دهها کارگردان معروف دیگر این تاریخ که هیچگاه جایزه اسکار دریافت نکردند را فیلمسازان ضعیفی میپنداشتیم! و یا آثار برجستهای همچون«تقلید زندگی» (داگلاس سیرک)، «شمال از شمال غربی» (آلفرد هیچکاک)، «ریوبراوو» (هاوارد هاکس)، «جویندگان» (جان فورد)، «غرامت مضاعف» (بیلی وایلدر)، «۲۰۰۱: یک ادیسه فضایی» (استنلی کوبریک)، «مرد سوم» (کارول رید)، «نشانی از شر» (اورسن ولز)، «جنگل آسفالت» (جان هیوستن)، «جانی گیتار» (نیکلاس ری) و دهها و صدها فیلم دیگر که نصیبی از جوایز جشنوارهها نبردند را احتمالا آثار مزخرفی فرض میکردیم که داوران مختلف، هیچ نقطه قوتی در آنها ندیده اند!! و در مقابل فیلمهایی همچون «آرگو» (بن افلک)، «ژی ژی» (وینسنت مینه لی)، «بن هور» (ویلیام وایلر)، «زیر آفتاب شیطان» (موریس پیالا) و ... و دهها فیلم دیگر که از نظر منتقدان و کارشناسان سینما و حتی بسیاری از مخاطبان، آثار ضعیفی تلقی شدند را فیلمهای خوبی قلمداد میکردیم، زیرا جوایز اسکار و جشنوارههایی مانند کن را درو کردند!!!»
0 لایک
پاسخ دهید
1397/05/01
گزارش شما ارسال شد! متشکریم که در حفظ فضای فرهنگی منظوم ما را یاری میکنید
در پاسخ به دوستانی که میگن با دلیل فروشنده رو نقد کن: میتوان این 30 - 40 دقیقه را کاملا اضافی و قابل حذف دانست، چراکه به لحاظ ساختاری نیز با بخشهای بعدی فیلم در تضاد و ناهماهنگی است. چنانچه تا اینجا، فیلم ظاهرا از یک فرم درونگرا و به اصطلاح هنری شاید تحت تاثیر تئاتر آرتور میلر برخوردار بوده ولی از صحنه ورود غریبه به آپارتمان رعنا و عماد و با آن نمای تاکید بر در نیمه باز و بعد سکانس حضور عماد در بقالی، ناگهان «فروشنده» به یک ساختار و فضای شبه هیچکاکی و برونگرا حتی به سبک خیل فیلمهایی که این روزها در سینمای تجاری هالیوود به عنوان فیلم ترسناک ساخته میشود، پرتاب میشود. (این در هم ریختگی ساختاری کاملا با تحول بطئی و تطور فرمیک فیلمهایی مانند «جن گیر» ویلیام فرید کین یا از «فلق تا شفق» روبرتو رودریگز در نیمه اول و دوم خود متفاوت بوده و به نوعی شاید نشانگر سردرگمی ناشی از فشار کمپانی سازنده برای تزریق مایههای اسکاری است). » این سردرگرمی ها و شاخه به شاخه ها واقعا فیلم رو به حدی رسونده که ارزش نداره در بارش بحث کرد!
0 لایک
پاسخ دهید
1397/05/01
گزارش شما ارسال شد! متشکریم که در حفظ فضای فرهنگی منظوم ما را یاری میکنید
در خصوص بحث اسکار این فیلم: یکی از نکات جالب این نوشته موضوع احتمال فرستادن «فروشنده» به اسکار است. نویسنده این کار را از این جهت که یکی از تهیهکنندگان فیلم فرانسوی است، اشتباهی فاحش میداند: «اما بررسی محتوایی فیلم بماند برای زمان دیگر، اگرچه اظهر من الشمس است و پیش از این نیز دربارهاش بسیار سخن گفته شده و احتمالا در میان نقدهای جاری نیز بسیار به آن پرداخته خواهد شد. فقط نکتهای که میماند اینکه گویا باز هم دوستان روی فرستادن فیلم به اسکار، زوم کردهاند. یعنی باز هم تکرار همان اشتباه فجیع دو سال پیش درباره فرستادن فیلم «گذشته» که ناشی از کمترین مطالعه درباره قوانین آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکاست. واقعا چگونه میشود در سینمایی مانند سینمای آمریکا که اساسش بر نقش تهیهکننده و کمپانی تولیدکننده قرار دارد، چشمان خود را بست و مالکیت فیلم را به کارگردان و نویسنده تفویض کرد؟! فقط کمی دقت و مطالعه در قوانین یک فیلم (لااقل از نظر سینمای هالیوود و آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا)، روشن میکند که ابتدا کمپانی تولیدکننده و بعد تهیهکننده و ملیت آنها، تعیینکننده کشور صاحب اثر است و نه کارگردان و نویسنده فیلمنامه!! درک این واقعیت نه هوش سرشاری میخواهد و نه ذوق بسیار! وقتی تولیدکننده و تهیهکننده فیلم «گذشته» و یا همین «فروشنده» فرانسوی و قطری باشند، نویسنده و کارگردانش به هر کجا که میخواهد تعلق داشته باشد، اساسا از نظر آکادمی اسکار اهمیتی ندارد!! اگر چنین نبود، مثلا فیلمهای آنگ لی (مثل «کوهستان بروکبک» و «زندگی پای» و ...) بایستی به تایوان تعلق میداشت و آثار گیلرمو دل تورو (مثل «پسر جهنمی» و «هزارتوی پن» و ... ) به مکزیک، «آب تیره» ساخته والتر سالس به برزیل و «دیگران» آلخاندرو آمنابار به اسپانیا تعلق پیدا میکرد. ولی چنین نبود و نیست و همه آنها به دلیل تولید در کمپانیهای آمریکایی و دارا بودن تهیهکننده آمریکایی، محصولی از سینمای آمریکا به حساب آمده و میآیند.»
0 لایک
پاسخ دهید
1397/05/01
گزارش شما ارسال شد! متشکریم که در حفظ فضای فرهنگی منظوم ما را یاری میکنید
من هیچوقت اسکار این فیلمو مد نظر قرار ندادم برای حرف زدن ولی توجه دارین که سینما خیلی وقته از سینمای کلاسیک فاصله گرفته و ثابت موندن فرم در طول فیلم از عناصر سینمای کلاسیکه(یه چیزی مثل وحدت های سه گانه ارسطویی در تئاتر که شکسپیر اونا رو نادیده گرفت یعنی نمایشنامه شکسپیر ضعیفه؟)
1 لایک
پاسخ دهید
1397/05/01
گزارش شما ارسال شد! متشکریم که در حفظ فضای فرهنگی منظوم ما را یاری میکنید
سمیرا جان نشون دادی چقدر بانوی منطقی هستی و چقدر مخالفنت حرفای بی اساسی میزنند و اصلا به صحبت هات گوش نمیدن. به جای اینکه جواب منطقی به حرف های شما بدن دارن فرار میکنند از جواب دادن. تازه اگه جوابی داشته باشند...
0 لایک
پاسخ دهید
1397/05/01
گزارش شما ارسال شد! متشکریم که در حفظ فضای فرهنگی منظوم ما را یاری میکنید
به برنامه جیوگی 10 ستاره اما یکی از برترین فیلمهای ایران 2 ستاره !!!
میپسندم از منطقی که پیروی میکنید!!!!
هنچنین شما خانم فرهنگ!!!!
دلیل بد بودن فیلم رو هم بگید شاید ما هم قبول کردیم که فیلم بدیه!!!
یعنی خوشم میاد کم که میارید کلا بحثو عوض میکنید و از مسیر اصلی منحرف!!!!
تا وقتی که نقد کردن ما توهین به اثر بدون هیچ درک و مدرکی باشه ، سینمامون نه بلکه جامعه ما روز به روز از پیشرفت دور میشه!!!
جوایز جشنوارهها به هیچ وجه نمیتواند ملاک و معیار خوبی یا بدی و یا قوت و ضعف یک فیلم یا اثر سینمایی باشند. اگر چنین معیاری جاری و ساری بود، در این صورت فیلمهای اینگمار برگمان را (که به اعتراف بسیاری از کارشناسان سینما، از مهمترین و هنریترین فیلمسازان تاریخ هنر هفتم به شمار آمده) به دلیل آنکه هیچگاه در جشنواره کن نخل طلا دریافت نکردند، از لیست آثار مهم تاریخ سینما حذف میکردیم! و یا فیلمسازان معتبری همچون آلفرد هیچکاک و استنلی کوبریک و چارلی چاپلین و هاوارد هاکس و سمیوئل فولر و نیکلاس ری وسرگئی آیزنشتاین، کنجی میزوگوچی، ماساکی کوبایاشی، روبر برسون، رنه کلر، روبرتو روسلینی، مارسل کارنه، ژان کوکتو و... و دهها کارگردان معروف دیگر این تاریخ که هیچگاه جایزه اسکار دریافت نکردند را فیلمسازان ضعیفی میپنداشتیم! و یا آثار برجستهای همچون«تقلید زندگی» (داگلاس سیرک)، «شمال از شمال غربی» (آلفرد هیچکاک)، «ریوبراوو» (هاوارد هاکس)، «جویندگان» (جان فورد)، «غرامت مضاعف» (بیلی وایلدر)، «۲۰۰۱: یک ادیسه فضایی» (استنلی کوبریک)، «مرد سوم» (کارول رید)، «نشانی از شر» (اورسن ولز)، «جنگل آسفالت» (جان هیوستن)، «جانی گیتار» (نیکلاس ری) و دهها و صدها فیلم دیگر که نصیبی از جوایز جشنوارهها نبردند را احتمالا آثار مزخرفی فرض میکردیم که داوران مختلف، هیچ نقطه قوتی در آنها ندیده اند!! و در مقابل فیلمهایی همچون «آرگو» (بن افلک)، «ژی ژی» (وینسنت مینه لی)، «بن هور» (ویلیام وایلر)، «زیر آفتاب شیطان» (موریس پیالا) و ... و دهها فیلم دیگر که از نظر منتقدان و کارشناسان سینما و حتی بسیاری از مخاطبان، آثار ضعیفی تلقی شدند را فیلمهای خوبی قلمداد میکردیم، زیرا جوایز اسکار و جشنوارههایی مانند کن را درو کردند!!!»
میتوان این 30 - 40 دقیقه را کاملا اضافی و قابل حذف دانست، چراکه به لحاظ ساختاری نیز با بخشهای بعدی فیلم در تضاد و ناهماهنگی است. چنانچه تا اینجا، فیلم ظاهرا از یک فرم درونگرا و به اصطلاح هنری شاید تحت تاثیر تئاتر آرتور میلر برخوردار بوده ولی از صحنه ورود غریبه به آپارتمان رعنا و عماد و با آن نمای تاکید بر در نیمه باز و بعد سکانس حضور عماد در بقالی، ناگهان «فروشنده» به یک ساختار و فضای شبه هیچکاکی و برونگرا حتی به سبک خیل فیلمهایی که این روزها در سینمای تجاری هالیوود به عنوان فیلم ترسناک ساخته میشود، پرتاب میشود. (این در هم ریختگی ساختاری کاملا با تحول بطئی و تطور فرمیک فیلمهایی مانند «جن گیر» ویلیام فرید کین یا از «فلق تا شفق» روبرتو رودریگز در نیمه اول و دوم خود متفاوت بوده و به نوعی شاید نشانگر سردرگمی ناشی از فشار کمپانی سازنده برای تزریق مایههای اسکاری است). »
این سردرگرمی ها و شاخه به شاخه ها واقعا فیلم رو به حدی رسونده که ارزش نداره در بارش بحث کرد!
یکی از نکات جالب این نوشته موضوع احتمال فرستادن «فروشنده» به اسکار است. نویسنده این کار را از این جهت که یکی از تهیهکنندگان فیلم فرانسوی است، اشتباهی فاحش میداند: «اما بررسی محتوایی فیلم بماند برای زمان دیگر، اگرچه اظهر من الشمس است و پیش از این نیز دربارهاش بسیار سخن گفته شده و احتمالا در میان نقدهای جاری نیز بسیار به آن پرداخته خواهد شد. فقط نکتهای که میماند اینکه گویا باز هم دوستان روی فرستادن فیلم به اسکار، زوم کردهاند. یعنی باز هم تکرار همان اشتباه فجیع دو سال پیش درباره فرستادن فیلم «گذشته» که ناشی از کمترین مطالعه درباره قوانین آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکاست. واقعا چگونه میشود در سینمایی مانند سینمای آمریکا که اساسش بر نقش تهیهکننده و کمپانی تولیدکننده قرار دارد، چشمان خود را بست و مالکیت فیلم را به کارگردان و نویسنده تفویض کرد؟! فقط کمی دقت و مطالعه در قوانین یک فیلم (لااقل از نظر سینمای هالیوود و آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا)، روشن میکند که ابتدا کمپانی تولیدکننده و بعد تهیهکننده و ملیت آنها، تعیینکننده کشور صاحب اثر است و نه کارگردان و نویسنده فیلمنامه!! درک این واقعیت نه هوش سرشاری میخواهد و نه ذوق بسیار! وقتی تولیدکننده و تهیهکننده فیلم «گذشته» و یا همین «فروشنده» فرانسوی و قطری باشند، نویسنده و کارگردانش به هر کجا که میخواهد تعلق داشته باشد، اساسا از نظر آکادمی اسکار اهمیتی ندارد!! اگر چنین نبود، مثلا فیلمهای آنگ لی (مثل «کوهستان بروکبک» و «زندگی پای» و ...) بایستی به تایوان تعلق میداشت و آثار گیلرمو دل تورو (مثل «پسر جهنمی» و «هزارتوی پن» و ... ) به مکزیک، «آب تیره» ساخته والتر سالس به برزیل و «دیگران» آلخاندرو آمنابار به اسپانیا تعلق پیدا میکرد. ولی چنین نبود و نیست و همه آنها به دلیل تولید در کمپانیهای آمریکایی و دارا بودن تهیهکننده آمریکایی، محصولی از سینمای آمریکا به حساب آمده و میآیند.»
ولی توجه دارین که سینما خیلی وقته از سینمای کلاسیک فاصله گرفته و ثابت موندن فرم در طول فیلم از عناصر سینمای کلاسیکه(یه چیزی مثل وحدت های سه گانه ارسطویی در تئاتر که شکسپیر اونا رو نادیده گرفت یعنی نمایشنامه شکسپیر ضعیفه؟)
دارم میگم حرفشون درسته ولی نه الآن موقع سینمای کلاسیک