عنوان : کمدی سینمایی یا تلویزیونی ؟! _________________________________________
به وقت خماری اگر یک اثر تلویزیونی بود ، در آشفته بازار تلویزیون ، به شدت مخاطب جذب می کرد و به دل می نشست و این تنها به دلیل کیفیت نداشتن سریال های تلویزیونی در چند سال اخیر است ؛ اما اکنون هم فیلم چنگی به دل نمی زند و هم فروش فیلم دردی را تسکین نمی بخشد. -----------------------------------------------------------------
محمد حسین لطیفی سازنده ی فیلم به وقت خماری است . کارگردان نام آشنای تلویزیون ایران که اگر تلویزیونی بماند خیلی بهتر است ، زیرا ما در صدا و سیما اکثر اوقات با سریال هایی بی در و پیکر مواجهیم که محمدحسین لطیفی یکی از آن کارگردان هایی است که سریال های صدا و سیما را از روندی یکنواخت خارج کرده و از کت جادویی او گرفته تا سردلبران اش همگی از آثار تلویزیون ایران یک سر و گردن بالاتر است. شاید دودکش و پادری شناخته شده ترین آثار او باشند که در واقع پادری فصل دوم دودکش است و این دو مجموعه به یکدیگر متصل اند .
فیلمنامه ی به وقت خماری به شدت سطحی بود و اگر هم یک مجموعه ی تلویزیونی می شد از این نظر به موفقیت دودکش و پادری نمی رسید . یک خانواده ای که خلاف های کوچک و عذاب وجدان های بزرگ دارند که با آمدن یک خواستگار برای دختر خانواده که خواستگارش شغل اش پلیس است ، زندگی این خانواده متحول می شود . این تمام داستان فیلم بود که با مزاح و نزاع پر شده بود . به تمامی مشکلات فیلمنامه ، قابل پیش بینی بودن تقریبی آن را هم باید اضافه کرد که از جذابیت های فیلم می کاهد. البته اکثر کمدی های این چند سال اخیر سرشار از شوخی های جنسی بوده اند ( که در این جا به خوب و بد آن کار نداریم ) ولی به وقت خماری خالی از این گونه شوخی هاست و به راحتی میتوانیم در کنار خانواده از آن لذت ببریم. یک نکته ی مثبت که در فیلمنامه وجود دارد ، آشکارشدن کامل هویت شخصیت ها برای ماست ، گرچه در ابتدا احساسی با مضمون ناراحتی نسبت به نداشتن شناخت از شخصیت ها برای ما رخ می دهد ، اما رفته رفته تسلط ما بر هویت شخص ، بیشتر و بیشتر می شود.
چندین بازیگر نام آشنای سینما ، تلویزیون و تئاتر در به وقت خماری جمع شده اند که نکته ی مثبت این فیلم را رقم بزنند ، اما بر خلاف تصورات تنها هومن برق نورد در حد و اندازه ی واقعی خودش ظاهر می شود که آن هم به دلیل وجود سریال دودکش ، فوق العاده تکراری است و گویا این نقش همان فیروز مشتاق در دودکش و پادری است . هنگامه قاضیانی طوری ایفای نقش می کند که با وجود طولانی بودن نقش ، انگار اصلا دیده نمی شود . سیماتیر انداز و رعنا آزادی ور بدترین گزینه های موجود برای نقش های موردنظر هستند که به هیچ وجه قابل تطبیق با شخصیت های فیلمنامه نیستند. هنگامه حمید زاده ، نهایت انرژی خود را وقف کرده اما قدرت شخصیت فیلمنامه به انرژی او غلبه کرده. مابقی بازیگران مثل مهدی فخیم زاده ، پوریا پورسرخ ، ابوالفضل پورعرب و ... هیچ نشانی از کارهای قبلی خود در این اثر برجای نگذاشته اند و ضعیف تر از روال معمول خود ظاهر شده اند.
و اما آشکار ترین نقطه ی قوت فیلم ، فیلمبرداری فرشاد گل سفیدی است که باعث می شود انگیزه ی ما حتی برای تماشای صحنه های اضافه ی فیلمنامه از بین نرود و بدون تردید یکی از دلایل برای خارج نشدن ما از سالن سینما ریز بینی های این مدیر فیلمبرداری است.
ضرباهنگ فیلم اصلا مشخص و استاندارد نیست. گاهی اوقات سریع و گاه هم کند ریتم عوض می کند . ضرباهنگ تند فیلم سردرگمی به وجود می آورد و گاه هم کندی آن خستگی و کندی برتن می گذارد.
ای کاش آخرین فیلم محمدحسین لطیفی به یک سریال تلویزیونی بدل می شد و با فیلمنامه ای منسجم تر پا به صدا و سیما میگذاشت ، که هم حالمان رابهتر می کرد و هم اوقات خوش بیشتری را برایمان می ساخت . به وقت خماری اگر یک اثر تلویزیونی بود ، در آشفته بازار تلویزیون ، به شدت مخاطب جذب می کرد و به دل می نشست و این تنها به دلیل کیفیت نداشتن سریال های تلویزیونی در چند سال اخیر است ؛ اما اکنون هم فیلم چنگی به دل نمی زند و هم فروش فیلم دردی را تسکین نمی بخشد.
اصلا همون عنوان نقد که گفتی کمدی سینمایی یا تلویزیونی کل نقد رو کامل میکنه!!!
افرین به منظوم که همچین کاربرانی داره:)
خراب شدم از متنت ! رشدت ستودنیه ! بفرست منظوم منتشر کنه که عالی نوشتی !
براوو
به نظر منم حرف آقا مرتضی درسته بفرست واسه ادمین منظوم