سریال متوسط رو به پایینه. خصوصا این قسمت دستگیری لیلا خیلی بی منطق و غیر قابل توجیه بود. چون لیلا خودش رسید بالای سر جنازه ی عموش و بعد توی سکانس بعد می بینیم که پلیس اومده لیلا رو دستگیر کرده! یعنی ما این وسط نمی فهمیم که چی شده! کی به پلیس زنگ زده؟ یعنی خود لیلا زنگ زده؟ خب هیچ وقت کسی که قتل کرده که خودش هم زنگ نمیزنه پلیش! در حالی که لیلا هم قطعا قاتل نیست. کلا این تیکه اش یه جورایی سر هم بندی شده بود. یک عیب دیگه ی این سریال هم اینه که توصیفات اش از درون اش زده بیرون و یه جورایی غم و غصه هاش هم تحمیلی شده است. یعنی مثلا بعد از مرگ حامد 80 درصد سریال توی قبرستان گذشت! خب لازمه حتما برای القای حس ناراحتی کاراکتر ها به مخاطب سکانس های مکرر قبرستان یا سکانس های طولانی و خسته کننده نصیحت پدر به عروس اش رو وارد سریال کنیم؟