درباره داستان این فیلم...قبول دارم که فیلمنامه پر اتفاق و فرازونشیب نداره و خب فیلمنامه هم یکی از بزرگترین ملاک های سنجش فیلم و سریالهاست.ولی به نظرمن این که یه تصویر کلی از کلل جنگ رو به تصویر کشیدند و در کنارش یه حکایت کوتاه ولی شنیده نشده از یه تنگه ی کمتر نام برده شده رو روایت کردند خودش یه نوع سبک فیلمسازی و فیلمنامه است و جذابیت های خودش رو داره خصوصا اگه فیلمسازان تونسته باشن همون داستان کوتاه و همون دید کلی از جنگ رو به بهترین شکل و با ایده های نو از نظر مدل پردازش به موضوع یا اگه صرفا برای تنگه ابوقریب بخوایم بگیم مثلا ایده ی استفاده نکردن از عراقی ها که تاکید بر این (اصلی ترین هدف اون برش گمشده)داشت که عراقی ها نتونستن حتی وارد تنگه بشن،ساخته باشن.من خودم به این دلیل که این رو هم یه مدل میدونم خیلی مثل اقامرتضی بر نداشتن فیلمنامه تایید ندارم بلکه به نظرم تنگه ابوقریب دربرابر برخی آثاری که به قدری فیلمنامه کلیشه ای و تکراری و پوچ دارن که بگیم فیلمنامه ندارن بیشتر شانشون حفظ میشه تا بخوایم فجایع فیلمنامشونو بگیم(!) ،خیلی بهتره چون حداقل یه چیز جدید رو بازگو کرد و حرفی برای گفتن داشت.