حسن ایز قاتل! سینمای مانی حقیقی با چند فیلم آخرش نشان داد که دچار بی قیدی شده است. بی قیدی ای که در اژدها وارد میشود به اوج میرسد و با پنجاه کیلو آلبالو میفهماند که مانی حقیقی هیچ ترسی در تجربه گرایی ندارد. خوک آخرین ساخته مانی حقیقی آن آب و تاب و جهان مالیخولیایی اژدها وارد میشود را ندارد. چاشنی طنز و روایتی سر راست و ساده که با رگه هایی از فضای رادیکالی اژدها وارد میشود آن را به فیلمی متفاوت از فضای کنونی سینمای ایران تبدیل کرده است. خوک کارگردانی حساب شده ای دارد.مانی حقیقی شجاعتش را برای عبور از شیوه معمول فیلمسازی که همان "تقلید از فرهادی ِ" معروف است،نشان داد. لحظه ای تصور کنید کسی غیر از مانی حقیقی تصمیم داشت خوک را بسازد؛این تقریبا غیر قابل تصور است و همین موضوع باعث میشود که حقیقی را صاحب سبکی دانست که هنوز درست شکل نگرفته است. میزانسن های خوش رنگ و لعابی که در فیلم وجود دارد فقط چشم مخاطب را بازی میدهد و به فانتزی و "فرارئال" بودن فیلم کمک کرده است. خوک شروع تکان دهنده ای دارد.دیدن یک سر بریده شده در خیابان ندای یک فیلم متفاوت را میدهد که با مخاطبش هیچ تعارفی ندارد. قاتلی در شهر کارگردان ها و افراد معروف جامعه را به قتل می رساند و حسن -کارگردان ممنوع الکار-ناراحت است که چرا قاتل به سراغ او نمی آید. فیلم میخواهد از شرایط سیاسی و اوضاع هنرمندان و روشن فکران جامعه و به ویژه فضای مجازی انتقاد کند و تا حدودی هم موفق میشود. اما فهم این جریان ها در فیلم برای مخاطب عام سینما کمی پیچیده است. اما خوک واقعا چیست و چه چیزی را نشان میدهد؟ در جواب این سوال باید بگویم هیچ! اما هیچ از جنبه مثبت! در واقع خوک به طور جذابی سرگردان است! حتی مانی حقیقی به طور عجیبی در انتها مشخص نمیکند خوک "چیست؟" و "کیست؟" و همین پنهان کردن حقیقت مخاطب را به نماد گرایی سوق میدهد. خوک میتواند نمادی از شرایط فعلی جامعه باشد که با سانسور و هزاران چیز دیگر هنرمندان جامعه را "به قتل می رساند" و عنصر های دیگری مانند قضاوت بی جا و تاثیر رسانه را مورد بحث قرار میدهد اما همین پرگویی و ایده های عقیم باعث تناوب و لکنت در اواسط فیلم شده که واقعا مشخص نیست فیلم چه میخواهد! برای مثال خانواده حسن یا آن مهمانی عجیب اواسط فیلم چه چیزی را بیان میکنند؟ شتاب زدگی در بیان مسائل باعث میشود فیلم پس از مدتی فراموش شود. در نهایت خوک اثری متفاوت و اگزوتیک است و همین غافلگیری ها و عجیب بودن ها باعث میشود که اگر نام مانی حقیقی را اطراف فیلمی دیدم سریعا به تماشای فیلم بروم.
چه خوب فیلم را مورد بررسی قرار دادید ! اشاره ای به داستان کلی فیلم میکنم ؛ حسنی که خود دارای دغدغه های فراوان و فشار اطرافیان و خود سانسوری قرار داره ، اشتباه در نزد مردم به عنوان قاتل رقبای خود شناخته میشود ، وی نیز برای ثابت کردن این مورد که قاتل نیست حقیقت را فاش می کنم اما مردم تمایلی به باور این حقیقت محض پر پیچ و خم ندارند ! حال حسن با طرح داستانی خیالی ، پوچ و دروغین که هیچ سنخیتی با واقعا ندارد ، خود را به آسانی نزد مردم ثابت می کند که "خوک" نیست ... در اینجا ماجرای زندگی حسن به خوک تشبیه می شود ! خوک به عنوان جانوری شناخته می شود که همواره در حال خوردن و خوابیدن است ، کثیف و چرک زندگی می کند و ... در پایان فیلم هم با این بیت "آبگینه ای رو در رویش نهاده شود تا خوک ، خوک بیند " به پایان می رسد ... در سکانس مهمانی ، مانی حقیقی تمام تاریخ ما را به شکل کاملا فانتزی روبروی ما قرار می دهد ، آیا تمامِی آنچه که از گذشته بر آنها باور داشتیم ، واقعا دارند ؟! یا تمام آن باورها همانند داستان حسن پوچ و دروغین است ؟ همان اغراق ها در به تصویر کشیدن دختران دوره قاجار و رضا شاه و... فیلم به بهترین شکل ممکن برعکس فیلم "خانم یایا" استعاره ها و کنایه هایش را مطرح می کند ، در کنار آن بیننده را نیز به خنده وا می دارد ، خنده به زندگی برزخی حسن و دیوانگان اطرافش ...
3 لایک
پاسخ دهید
1397/10/11
گزارش شما ارسال شد! متشکریم که در حفظ فضای فرهنگی منظوم ما را یاری میکنید
کاملا حرف شما رو قبول دارم و الان میشه فهمید که خوک فیلم ارزشمندی هست! این تفاوت نظر و برداشت های مختلف باعث میشه هم من که با کاستی هایی که از فیلم دیدم از فیلم لذت ببرم و هم شما!
0 لایک
پاسخ دهید
1397/10/12
گزارش شما ارسال شد! متشکریم که در حفظ فضای فرهنگی منظوم ما را یاری میکنید
اشاره ای به داستان کلی فیلم میکنم ؛ حسنی که خود دارای دغدغه های فراوان و فشار اطرافیان و خود سانسوری قرار داره ، اشتباه در نزد مردم به عنوان قاتل رقبای خود شناخته میشود ، وی نیز برای ثابت کردن این مورد که قاتل نیست حقیقت را فاش می کنم اما مردم تمایلی به باور این حقیقت محض پر پیچ و خم ندارند ! حال حسن با طرح داستانی خیالی ، پوچ و دروغین که هیچ سنخیتی با واقعا ندارد ، خود را به آسانی نزد مردم ثابت می کند که "خوک" نیست ... در اینجا ماجرای زندگی حسن به خوک تشبیه می شود ! خوک به عنوان جانوری شناخته می شود که همواره در حال خوردن و خوابیدن است ، کثیف و چرک زندگی می کند و ... در پایان فیلم هم با این بیت "آبگینه ای رو در رویش نهاده شود تا خوک ، خوک بیند " به پایان می رسد ...
در سکانس مهمانی ، مانی حقیقی تمام تاریخ ما را به شکل کاملا فانتزی روبروی ما قرار می دهد ، آیا تمامِی آنچه که از گذشته بر آنها باور داشتیم ، واقعا دارند ؟! یا تمام آن باورها همانند داستان حسن پوچ و دروغین است ؟ همان اغراق ها در به تصویر کشیدن دختران دوره قاجار و رضا شاه و...
فیلم به بهترین شکل ممکن برعکس فیلم "خانم یایا" استعاره ها و کنایه هایش را مطرح می کند ، در کنار آن بیننده را نیز به خنده وا می دارد ، خنده به زندگی برزخی حسن و دیوانگان اطرافش ...
این تفاوت نظر و برداشت های مختلف باعث میشه هم من که با کاستی هایی که از فیلم دیدم از فیلم لذت ببرم و هم شما!