کارن: کمال تبریزی،کارگردان بشدت متوسط رو به پایین برای هزارمین بار فیلمی با موضوعی حساس و سیاسی ساخته با فیلمنامه ای که گویی ابدا فیلمنامه نیست. مارموز مهم ترین و اصلی ترین مشکلش فیلمنامه است.آدم های توی فیلم(به غیر از قدرت)اصلا به شخصیت یا کاراکتر نمیرسند و بسیار ابتر میمانند.نقش مانی حقیقی و محمد بحرانی بسیار اضافه و سرعت گیر هستند. بزرگ ترین نقطه قوت فیلم بازی هاغ است، اما نه بازی بهداد بازی حقیقی و بحرانی و صمدی بازی بهداد مثل همیشه اش است سعی میکند به یک تیپ کمدی برسد ولی باز هم ابتر میماند. بیشترین پسرفت در بازی را آزاده صمدی دارد او اصلا مثل همیشه اش نیست به خاطر اینکه کاراکترش منسجم نیست و منطق روایی ندارد اما باز هم یکی از بهترین بازی های فیلم را دارد و بد ترین بازی هم متعلق به بهزاد قدیانلو و ویشکا آسایش است. در مجموع این کمدی بازاری تجاری هم به امثال هزارپا ها و تگزاس ها و دشمن زن ها میپیوندد.
سلام. این موضوع ابتر بودن فیلم یک اپیدمی وحشتناک در سراتاسر فیلم های سینمایی ایران در دو دهه اخیره. البته بعضیا شَلی رو به غَمزه رَد می کنن و میگن پایان باز داشته این فیلم !! که به نظرم نتونستن پایانبندی اساسی برای فیلم بذارن و ته فیلم رو ول کردن. موضوع بعدی و بدتر از ابتر بودن فیلم، موضوع هجوم پول های میلیاردی به سینمایِ ایرانِ که اصن معلوم نیست منبع این پولهای کثیف از کجاست و وجاهت این سرمایه گذاری های بی قید و شرط کی میخواد به اثبات برسه؟؟ در نتیجه اثری که فخر و وجاهتِ ش رو بخواد با سرمایه گذاری های کلان بدست بیاره؛ نه تنها موفق نمیشه؛ بلکه هر بیننده عاقلی میتونه اضمحلال و سقوط صاحب رو لمس کنه. مورد آخر که اینروزا در خیلی از کارگردان های صاحب سبک و خوشنام دیده میشه؛ ته کشیدنِ فتیله استعداد و ذوق هنری شونه. مخزن چراغ این افراد شاید نفت داشته باشه. اما فتیله شون تا ته مصرف شده و سوخته. خیلی زور میزنن که مثه قبل بشن اما انگار باید جا رو برای جوونترها و استعدادهای نو باز کنن. گرچه بهرحال هر صنفی باید یه رزو بازنشستگی داشته باشه. در آخر بنظرم استفاده از شرکت کنندگان در مسابقات خنداننده شو یِ برنامه خندوانه؛ فیلم رو به سمت دابسمش های اینستاگرامی نزدیک کرده بود تا یک اثر خنده دار.(نمیگم کمدی چون کمدی حرمت داره)
0 لایک
پاسخ دهید
1397/11/11
گزارش شما ارسال شد! متشکریم که در حفظ فضای فرهنگی منظوم ما را یاری میکنید
این موضوع ابتر بودن فیلم یک اپیدمی وحشتناک در سراتاسر فیلم های سینمایی ایران در دو دهه اخیره. البته بعضیا شَلی رو به غَمزه رَد می کنن و میگن پایان باز داشته این فیلم !! که به نظرم نتونستن پایانبندی اساسی برای فیلم بذارن و ته فیلم رو ول کردن.
موضوع بعدی و بدتر از ابتر بودن فیلم، موضوع هجوم پول های میلیاردی به سینمایِ ایرانِ که اصن معلوم نیست منبع این پولهای کثیف از کجاست و وجاهت این سرمایه گذاری های بی قید و شرط کی میخواد به اثبات برسه؟؟ در نتیجه اثری که فخر و وجاهتِ ش رو بخواد با سرمایه گذاری های کلان بدست بیاره؛ نه تنها موفق نمیشه؛ بلکه هر بیننده عاقلی میتونه اضمحلال و سقوط صاحب رو لمس کنه.
مورد آخر که اینروزا در خیلی از کارگردان های صاحب سبک و خوشنام دیده میشه؛ ته کشیدنِ فتیله استعداد و ذوق هنری شونه. مخزن چراغ این افراد شاید نفت داشته باشه. اما فتیله شون تا ته مصرف شده و سوخته. خیلی زور میزنن که مثه قبل بشن اما انگار باید جا رو برای جوونترها و استعدادهای نو باز کنن. گرچه بهرحال هر صنفی باید یه رزو بازنشستگی داشته باشه.
در آخر بنظرم استفاده از شرکت کنندگان در مسابقات خنداننده شو یِ برنامه خندوانه؛ فیلم رو به سمت دابسمش های اینستاگرامی نزدیک کرده بود تا یک اثر خنده دار.(نمیگم کمدی چون کمدی حرمت داره)