خشاب تمام شده ارتش یانکی ها در جنگ ویتنام... استنلی کوبریک را با فیلم "درخشش" می شناسیم. فیلمی تماماً روانشناسانه و پر از ترس های واقعی. اما ساختن این اثر نشان داد او روانشناسی در جنگ را نیز بخوبی می شناسد. سالهاست از تجاوز ارتش آمریکا به خاک ویتنام میگذرد و این نزاع خونین دستمایه بسیاری از فیلمسازان برای ساخت یک اثر شده است. قریب به اتفاق همه آنها نیز از یورش ارتش یانکی ها به خاک یک کشور کوچک در آنسوی کره زمین؛ عصبی و ناراحتند و آن را لکه ننگی در تاریخ سرزمین خویش می بینند. لااقل برای مالیات هایی که دادند و صرف ساخت گلوله هایی شد که جان مردم ویتنام را گرفت. اما میتوانست برای آبادانی کشور خودشان صرف شود.بگذریم. کوبریک اما این جنگ را از زاویه ای دیگر بررسی میکند. از زاویه دید روانشناسان جنگ. و نشان می دهد یک سرباز بسیار مهربان ؛ خندان و آرام و حتی بسیار نرمال!! که هنوز به جبهه جنگ علیه ویتنام اعزام نشده است؛ به تدریج آنقدر غیرنرمال؛ عصبی و غیرقابل کنترل می شود که آتش خشمش را به سمت فرمانده خویش می گشاید و سپس رنج سرباز بودن را با خودکشی از تن می زداید. و کوبریک بیننده را اینگونه آماده دیدن صحنه های جنگی می کند و به ما می فهماند که انسانهای نرمال در برابر شرایط سخت بشدت وحشی می شوند.سربازی که به دور از صحنه نبرد بود اینگونه دچار فروپاشی شد وای بر آنکه بخواهد به میدان نبرد برود. در فاز دوم فیلم نیز ما به ویتنام می رویم. به جایی که ارتش یانکی ها به خاک یک کشور بی دفاع یورش برده اند و با وقاحت تمام مشغول تاراج مال و جان و ناموس و خاک آن کشور هستند. در این فیلم به هدف آمریکایی ها برای این هجوم همه جانبه اشاره ای نمی شود اما کاراکترهای فیلم را قوی؛نترس؛با اراده؛متعصب و مصمم به هدف شان نشان می دهد. اما این لایه فوقانی فیلم است و در لایه زیرین به آرامی به تزلزل و شک درونی ارتشی ها می پردازد و زشتی های یک جنگ را بنمایش در می آورد. جنگی که شاید در پایان موجب افسارگسیختگی و روان پریشی بسیاری از سربازان آمریکایی شد اما برای ویتنام نیز چیزی جز نابودی دربرنداشت.
2 لایک
0نظر
بیوگرافی سید محمد موسوی
ما کمی عجیبیم. مشاهیر دنیایِ تصویر رو نمی بینیم.برای بی ارزش ترین ساخته های سینما سرودست میشکنیم. عجیبیم.