شاید اگر به عقب برگردیم و نگذاریم اصغر فرهادی پا به سینمای ایران بگذارد، امروزه صرفاً فیلمهایی شبیه به "عزیزم من کوک نیستم" و "توکیو بدون توقف" را می دیدیم و بس. اما فرهادی کمک شایانی به سینمای ایران کرد و دست تمامی کارگردان های تازه کار و مجرب را باز گذاشت تا به معضل دروغگویی و مخفی کاری و نیز ساخت میلیون ها اثر با درونمایه دروغ و مخفی کاری ؛ بپردازند. آپاندیس یکی از دم دستی ترین و گل درشت ترین آن هاست. این اثر نه تنها فیلم سینمایی نیست بلکه شبیه به تله تئاترهای تلویزیونی هم نیست. بیشتر شبیه پیامهای اخلاقی جناب "ایرج ملکی" بود!! در صفحات اینستاگرام. مگر می شود ؟!؟ گویی نویسنده این این اثر تمامِ سناریو را از پشتِ برگه های دفترچه بیمه تأمین اجتماعی کپی کرده باشد!! افتضاحی که از سر تا تهِ فیلم مشهود بود و تاروپود از هم گسیخته فیلم را نخ نماتر می کرد. و مدام به بیننده هشدار می داد دفترچه درمانی خود را در اختیار کسی قرار نده. هشداری که اگر پشت برگه های دفترچه بیمه درمانی تأمین اجتماعی تان را خوانده باشید؛ حتماً با آن آشنا هستید. بازی ها اما نقطه قوت فیلم بود!! همه بازیگران بشدت برای این مثلاً فیلمنامه؛ از جان مایه گذاشتند و نمی شود به آنها ایراد گرفت که چرا شبیه به سیاهی لشکرِ سریالِ"مختار" بازی می کردند!! واقعاً برای چنین فیلمنامه ای خیلی مایه گذاشتند. مخصوصاُ "رضا اکبرپور" که شبیه عروسک های خیمه شب بازی شده بود و تنها اکشنِ او صحنه خفه کردن همسرش بود و "محمدعلی کیانی" که نقش یک برادرِ کله پوک اما چماق منش را به زیبایی اجرا کرد!! البته از بازی متحورکننده "امیرعلی دانایی" که گویی در سطح دوره خوانی فیلمنامه گیر کرده بود نباید به سادگی گذر کرد. و نیز "آنا نعمتی" که من هلاک شدم و او یک بازی خوب از خود بجا نگذاشت. بقیه اصول فیلمسازی را هم به لقاء فیلم میبخشیم. ولی ایکاش فیلمسازان ما کمی از اصغر فرهادی درونشان عبور کنند.
3 لایک
0نظر
بیوگرافی سید محمد موسوی
ما کمی عجیبیم. مشاهیر دنیایِ تصویر رو نمی بینیم.برای بی ارزش ترین ساخته های سینما سرودست میشکنیم. عجیبیم.