فیلم ترمینال کمی فانتزی ست و با تماشای میزانسن و دکوپاژ و تدوین و گریم مخصوصِ آن، متوجه منظور کارگردان می شویم. او می خواهد ما را در فضایی عجیب شبیه داستان"آلیس در سرزمین عجایب" قرار دهد.(در انتهای فیلم به آن اشاره میکند) البته من در مدت نمایش فیلم بیاد فیلم "شهر بچه های گمشده" اثر "ژان-پیر ژونه و مارک کارو" افتادم که فضایی بشدت فانتزی-ترسناک داشت. فانتزیِ فیلمِ ترمینال حتی در برخی پلان های فیلم قوت میگیرد و اندکی هم کمدی برای بیننده به ارمغان می آورد. اما نه آن فانتزی بازی و نه این طنز پردازی ؛ هیچکدام مخاطب را از هدف اصلی فیلم دور نمی کند. گرچه شیوه پرداخت کارگردان درباره جنایت در حال وقوع، نیازمند آن فانتزی و کمدی نبوده اما من حس میکنم "وان اشتاین" میخواسته کمی چاشنی به فیلم اضافه کند تا بیننده گمان کند با این کمدیِ تلخ میتواند از زهرِ فیلم و تاریکیِ آن کاسته شود و بعد از آن بیننده با تمرکز کمتری فیلم را دنبال کند و به یکباره در پایان بندی بسیار شگفت انگیز و غافلگیرانه فیلم، به دام بیافتد. درکل هیچ نقطه از فیلم نیست که شما را از متن به حاشیه پرت کند و همه عوامل دست به دست هم داده اند تا مخاطب در درون فیلم گیر کند. فقط این را درنظر بگیری که تمامیِ دیالوگها را باید بشنوید و از هیچ کلمه ای صرفنظر نکنید. تک تک جملاتی که بین کاراکترها ردوبدل می شوند مهم اند و در یک سوم پایانی فیلم به فهمیدن معماها کمک می کنند. بطور خلاصه اگر اهل سروکله زدن با فیلمها هستید و حوصله درگیری و چالش با موضوعات هیجان انگیز را دارید؛ ترمینال فرصت خوبی ست تا ذهنتان را به چالش بکشید و کمی آدرنالین به قلبتان برسانید.
1 لایک
0نظر
بیوگرافی سید محمد موسوی
ما کمی عجیبیم. مشاهیر دنیایِ تصویر رو نمی بینیم.برای بی ارزش ترین ساخته های سینما سرودست میشکنیم. عجیبیم.