بسیاری بر این عقیده اند که تارانتینو در عرصه فیلمسازی؛ یک گانگستر است و میخواهد فیلم های وسترن بسازد اما به شیوه خودش. خونریزی؛ انتقام؛ خشنونت؛ اسلحه کشی؛ قتل؛ خیانت و غیره را به تصویر بکشد و چندصد گالن رنگ سرخ مصرف کند. این سطحی ترین نگاه به آثار اوست. تارانتینو را هیچکس بعنوان روانشناس هالیوود نمی شناسد. اما من او را یک روانکاو یا روانشناس زبده می دانم. او با روانشناسیِ دقیق و کاوُش در اعماق وجود مخاطبین عام و خاص سینمایِ هالیوود دریافته که چه چیز بیننده را رام و آرام به دیدن یک فیلم می نِشانَد؛ "اکشن ماجراجویانه با چاشنی طنز و خشونت" این تنها مورد مشترک تمامِ فیلم های اوست. البته او دادگر نیز هست و هیچوقت به کاراکتر خشن و عصیانگر فیلم هایَش اجازه نمی دهد از ابتدا تا انتهایِ فیلم جولان دهد و یکه تاز شود. برای همین براحتی کاراکتر خشن فیلمش را می کشد و دیگری را جایگزین او میکند. نمی توان دقیقاً گفت هنرپیشه نقش اول فیلم های او کیست!؟ او در آنِ واحد 4تا8 بازیگر نقش اول دارد که فیلم بدون هرکدام از آنها عقیم می ماند. فیلم حاضر هم یکی از همین آثار است. ضدمرگ یک فیلم خشن و بدون ذره ای لطافت است. نه عشقی نه محبتی نه صداقتی و نه وجدانی. تنها کمی رابطه دوستی صمیمانه و عریان بین کاراکترهای اپیزود دوم هست که آن را هم برای منطقی جلوه دادن همین اپیزود ایجاد کرده. از نقاط مثبت این فیلم می توان استفاده از "زوئی بل"(که نقش خودش را بازی میکند)برشمرد که هم بازیگر توانمندی ست و هم یک "بدلکار حرفه ای". یک زنِ بسیار کارآزموده؛ آماده و حرفه ای اهلِ نیوزلند است. او بدلکار "اوما تورمن" در فیلم "بیل را بکش" و بدلکار "ملانی لاورن(شوشانا)" در فیلم "پست فطرت های لعنتی بود. بازی "کِرت راسل" هم در نوع خودش بی عیب بود. نمی دانم هر پلان را چند بار کات داده؛ اما تمامِ سکانس ها بی نقص و روان در جریان فیلم جاری هستند. نوع فیلمبرداری به گونه ای ست که گویی فیلم را 50سال پیش ساخته اند. بازی ها و گریم ها و لباس ها نیز به سال 2007 شباهتی ندارد. حتی ماشین هایی انتخاب شده اند که به دهه 70 میلادی برمیگردند. او سعی دارد با اتکا به گذشته؛ هیجان زایی کند و با قلقلک دادن حافظه تاریخی بیننده؛ نظر او را جلب کند. در مورد خشونت بی حد و حصر این فیلم هم فقط میتوان گفت:اووف!! ای کوئینتین :))