اولین علامت تعجب برای من که تریلرها و تیزرهای تبلیغاتی این فیلم رو ندیده بودم در همون ابتدا بود که عبارت «سال 88» روی پرده نقش بست (که البته از نسخه های نمایش خانگی حذف شده!) و این سؤال رو به وجود آورد که آخه چرا؟ عبارتی که در طول فیلم هیچ کاربردی نداره جز معنادار کردن یکی از شوخی های فیلم که همون بازداشت اشتباه شخصیت سیامک انصاری باشه. (امتیاز منفی) شروع فیلم و دیدن این که سیامک انصاری از اون کاراکتر همیشگی «آدم فهمیده ی گیر افتاده بین یک عده احمق» در اومده نوید یک کار متفاوت رو از مدیری می داد. البته همچنان در طول فیلم اطرافیان انصاری رو افرادی نا به هنجار احاطه کردن که با مبنا قرار دادن آشنایی مخاطب با کاراکترهای سابق انصاری در همکاری های متعددش با مدیری به نوعی زیرکانه شاهد بیانیه و اعلام موضع مدیری نسبت به این اطرافیان هستیم که همانا پرتره تمام قد غالب مردم جامعه مون هستن، به عبارت دیگه این دست آدم ها از نظر مدیری احمقن! (امتیاز مثبت) در ادامه شاهد صحنه پوشیده بودن بدن انصاری با کف هستیم که جدا از استفاده زیرکانه از محدودیت ها در کنار به همراه داشتن کارتخوان توسط سرایدار ساختمان، وارد فضای فانتزی شده و با فضای فیلم ناهمخوانی داره و انگار یک پاش توی کارهای قبلی مدیری گیر کرده (امتیاز منفی) فیلم تا سکانس قبرستون خوب پپیش میره ولی از اون به بعد بدبیاری های انصاری کشدار و غیر ضروری میشه تا جایی که بهانه ای برای هنرنمایی مدیری در فیلم به وجود بیاد که با تمام بامزگی هاش اگر هم نبود به جایی بر نمی خورد (اگر مدیری مسیر بهتری رو برای جمع بندی انتخاب می کرد). ولی این حضور از جهتی ضروری بود، از اونجایی که منجر به نتیجه گیری فیلم میشه که اتفاقا نقطه فاجعه بار فیلمه. این بار اعلام بیانیه ای خام دستانه در ذم سوءاستفاده از فضای مجازی و توصیه به فراست در جهت ممانعت از سوءاستفاده بدخواهان ایران که بدون هیچ نشونه و مقدمه ای از ناکجا پیدا میشه تا بیننده رو که در طول فیلم برای چنین چیزی آماده نشده شوک زده کنه (که می کنه ولی نه در متن فیلم بلکه در نتیجه ساختار ضعیف فیلم). اما این آخر کار نیست. به نظر می رسه مدیری کلی حرف تو دلش مونده که تصمیم گرفته همه رو یکجا توی آخر فیلم بچپونه. با نمایش بهت آزاده صمدی از قرار گرفتن در موقعیتی عکس موقعیتی که برای انصاری ایجاد کرده و احتمالا از عادت هاش بوده قراره مخاطبانی که در زندگی روزمره ازشون با عنوان دوربین به دستان همیشه در صحنه یاد می کنیم به این فکر بیفتن که: «خوبه از خودتون فیلم بگیرن پخش کنن؟» پایان بندی هم که به نظر می رسه ساعت 5 صبح اتفاق افتاده و مدیری دیگه حوصله نداشته. یک دلیل دم دستی: اشتباه شده. به همین سادگی! اون هم در حالی که از همون اول فیلم کاراکتر انصاری بارها اصرار به بررسی مجدد موعد مقرر پرداخت قسط و اطمینان از موضعش میکنه! (همه اینها: امتیاز منفی در منفی در منفی در منفی، اونم از نوعی که حاصلش مثبت نمیشه) تازه بگذریم از اینکه چرا انصاری به جای کرایه کردن ماشین از همون اول، دردسر پرداخت شارژ همسایه ها و معطلی بیجا و درگیر شدن توی دعوا و آسیب دیدن رو به جون خرید یا از این منطق عجیب فیلم در ضروری معرفی کردن پرداخت قسط در موعدش که همه می دونیم برای افرادی به مایه داری و خوش حسابی شخصیت انصاری در فیلم (همون طور که خودش عنوان می کنه)، در دنیای واقعی (که بستر فیلم مدیریه) آخر دنیا نیست!
2 لایک
0نظر
بیوگرافی سامان راحمی
سینما همان زندگیست، منهای تکه های کسالت آور آن. «نقل به مضمون»