بیایید این فیلم را از4جهت بررسی کنیم:"1 سیاست/2 سینما/3 مخاطب/4 هدف و نتیجه" و بیخیال داستان شویم. 1:درمیشیان در این اثر؛ به وضوح دولت نهم و دهم را هدف رگبار انتقادات خود کرده است.رُک و صریح حرفهایَ ش را زده و از دردهایَ ش پرده برداشته. گویی بخواهد زخمِ چرک کرده ای را نشان ما دهد و تاول هایش را بنمایش بگذارد. این شجاعتَ ش باید تحسین شود. حتی از سوی مخالفانَ ش. او آنقدر زیبا و بی نقص و جسورانه انتقاد کرده که من تمام مدت فیلم تحت تأثیر بیان و کلام فیلم بودم.(کمال خان تبریزی یاد بگیرد!!) همینکه او لودگی و جلف بازی را برای بیان اعتراضَ ش انتخاب نکرده؛ نشان میدهد دل شیر دارد. درضمن نگویید چرا توقیف بوده. بنظرم خداوند میخواسته اعتراضات این جوان شجاع در بهترین مقطع از تاریخ سیاسی این کشور؛ دیده شود. زیرا تمامِ معضلاتی که در فیلم به آن اشاره شد اعم از مشکلات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگیِ موجود در دولت نهم و دهم؛ با شدت حداکثری در دولت کنونی ادامه پیدا کرده و نمایش آن معضلات در برهه کنونی؛ برای مخاطب قابل لمس تر و محسوس تر است. پس درمیشیان فقط باید بابت تکه تکه شدن فیلمش غمناک باشد که آن جزو لاینفک سینمای ایران است. 2:فیلم "عصبانی نیستم" از هرنظر سینماست.شاید در ژانر خاصی ساخته نشده باشد؛ اما ارکان سینما و چارچوب های لازم برای ساخت یک فیلم را رعایت کرده. فیلمنامه دیالوگ گو؛ روان و قابل باور است (تمِ داستانی بر اساس یک رویداد حقیقی در سال88 است)بازی ها باورپذیر و قابل قبول است. هیچ اغراقی در ایجاد صحنه ها دیده نمی شود و همه ما از بیشتر سکانس هایِ فیلم خاطره و تجربه ای مشترک داریم(لااقل بنده دارم)فیلم گزافه گویی نمیکند. پلان یا سکانسی نیست که بتوانیم حذفش کنیم بدون آنکه به فیلم لطمه وارد شود. کاراکترها درست پرداخت شده اند و پرسوناژ "نوید" و "ستاره" و "آقای جوادی" و هم اتاقی ها و صاحب کارها و دوستان و دشمنانِ نوید اصولی و اساسی نوشته شده است. حتی صحنه اعدام و مصاحبه با مردم هم بجا درست بود(خیلی از منتقدین این سکانس ها را زاید توصیف کرده اند و بیمزه)بازی ها ساده؛ روان؛ واضح؛ متواضعانه و به دور از سانتیمانتالیسم رایج در سینماست(یعنی بازیگرها از فخرفروشی؛ تکبر بیجا و نگاه از بالا به پایین اجتناب کرده اند)فیلمبرداری بسیار فوق العاده است. صحنه های عاشقانه آرام و زیبا و سکانس های دیگر پر تنش و خشن یا استرس وار و نگران کننده ضبط شده اند. بجز سکانس اعدام که بشدت تراژیک و غمبار است و فیلمبردار با نمای بسته ای از "نوید" مخاطب را به سوگ نشانده است. صداگذاری و ترکیب صدا به پیشبرد اهداف کارگردان کمک کرده و در سکانس های خشن فیلم؛ صدای بوق زدن های مکرر و گوشخراش بر اضطراب مخاطب می افزاید و او را به جهانِ درون "نوید" میخکوب میکند. تدوینگر فیلم را با توجه به فلش بک های آن؛ طوری بهم دوخته که روند پیشرفت فیلم به جریانی روان و سَلیس تبدیل شده است. فیلم دست انداز و سرعتگیر ندارد و مخاطب در تمام مدّت در دایره فیلم باقی می ماند(حواسَ ش پرت نمی شود)فیلمنامه به گونه ای جادوئی مخاطب را جذب میکند که گویی همه تماشاگران؛ فرد به فرد؛ خودشان یک "نوید" بوده اند یا هستند.
2 لایک
0نظر
بیوگرافی سید محمد موسوی
ما کمی عجیبیم. مشاهیر دنیایِ تصویر رو نمی بینیم.برای بی ارزش ترین ساخته های سینما سرودست میشکنیم. عجیبیم.