بطور خلاصه شما با فیلمی سردرگم در بخش محتوی روبرو هستید که نویسنده(ـگان) و کارگردان شَلی را به غَمزه رَد کرده اند و ژست "جواب نمی دَم،پَس هستم" را به خود گرفته اند. نظام دوست برای اولین کارَ ش بسیار ناشیانه رفتار کرده است. او لابد میخواسته شاهکار بسازد اما خالتور ساخته. حتی با آوردن نامهای بزرگ و جاندارِ سینما هم نتوانسته آبرویی برای خویش بخرد. اینکه یک فیلمساز در فیلم گره ایجاد کند ولی تا انتها گره را باز نکند؛ میشود خالتور. زیرا ژانر معمایی-جنایی در یک نقطه به همه سوالات جواب میدهد و گره ها را می گشاید و معماها حل میشود. این فیلم همه چیز را بیکباره رها میکند و شما را تنها میگذارد و من اسم این کار را دهن کجی به مخاطب میگذارم؛ نه متفاوت نمایی و دوری از کلیشه!! چرا محتوی را فدایِ فرم کرد؟ الله اعلم... من که نفهمیدم تهِ داستان چرا رها شد و بی پایان ماند؟ شما اگر متوجه شدید مرا هم آگاه کنید.
3 لایک
0نظر
بیوگرافی سید محمد موسوی
ما کمی عجیبیم. مشاهیر دنیایِ تصویر رو نمی بینیم.برای بی ارزش ترین ساخته های سینما سرودست میشکنیم. عجیبیم.