سلام... اولین سوال باید پرسید این چه قصه و داستانی است برای یک فیلمنامه که کارگردان 205 دقیقه برای شبکه خانگی و 122 دقیقه برای سینما تدوین می کند و این تفاوت 83 دقیقه ای چه موضوعات مهمی را در خود دارد که باید به بیننده در نمایش خانگی نشان داده شود و اساسا مگر کارگردان تازه کاراست که تایم قصه خود را نداند و این همه پلان و سکانس بگیرد و هزینه کند... سازنده گان این فیلم در خصوص مخاطب چگونه فکر کرده اند و چقدر مخاطب را ساده انگارانه بررسی کرده اند و چقدر شعور مخاطب را در سطح دانسته اند که دست به چنین بازی زده اند... اینکه یک فیلم با فروش میلیاردی توانسته تعداد زیادی مخاطب را برای سرگرمی و وقت گذراندن به سینما ها بکشد که مبنایی برای خوب بودن نیست گویا فراموش کرده ایم که محصولی مثل پراید هم در کمیت توانسته گوی رقابت را برباید ولی از لحاظ کیفیت هیچ کس حتی آن کسی که خریداری کرده و استفاده می کند چون چاره نداشته اقدام به خرید کرده است... به عبارت دیگر تماشاگر فیلم کمدی در سینمای ایران به ناچار و به دلیل نبودن فیلم کمدی خوب و قابل دفاع مجبور است از میان سایر فیلم ها وقت خود را به نشستن پای فیلم هزارپا هزینه کند و گواه همین جملات نگاهی گذرا به فروش سایر فیلم های سینماست که در کف فروش زیر یک میلیاردی باقی مانده اند و حتی یک فیلم توقیفی هم که به همین دلیل مخاطب داشته و خود را به مرز 4 میلیارد رسانده است جزو فیلم های قابل دفاع نیست... نکته مهم نوع تفکر سازنده فیلم است که همواره با نگاهی روشنفکرانه به جامعه و استفاده از نشانه های درونی اش فیلمسازی کرده است و امروز مجبور شده ایده آل های خود را رها کند و به سمت و سوی فیلم کمدی که هدفش فروش است و تماشاگر را درسطح نگه میدارد رو آورده و تمامی گذشته روشنفکرانه خود در سینما را به فراموشی بسپارد... روزی در کشور ما ساخت فیلم فارسی یک کار محجرانه محسوب می شد اما امروز به مدد دیالوگ های سطحی با ایجاد موقعیت دم دستی کمدی میشود به یک فیلم پر فروش دست پیداکرد... گویا سعی کرده ایم در این سالها حافظه تاریخی تماشاگر را پاک کنیم که روزی منِ سازنده فیلم، فیلم فارسی را به سخره می گرفتم و یا تئاتر لاله زار را به مسخره با اصطلاح لاله زای به نیشخند طنز می گرفتم و شعار های ایده آلیستی و منورالفکری را در تمامی مجامع سینمایی سر داده و از فضایی دفاع می کردم که مورد نقدمان بود ولی عاقبت ما را هم مجبور کردند برای اینکه اثبات کنیم که کارگردانی را بلدیم و میدانیم چطور فیلم بسازیم که بفروش شود باید هزارپا بسازیم... به قول کارگردان فضای اجتماعی امروز با فضاهای اوایل انقلاب و حتی پس از انقلاب بسیار تفاوت دارد و همین تفاوت میتواند مبنایی برای ایجاد موقعیت کمدی برای تماشاگر ساخت و بسیاری از جملات و کلماتی که در میانه مردم کوچه و بازار دست به دست شده است یا در فضای مجازی مورد استفاده قرار می گیرد را دستمایه ساخت یک فیلم کمدی کنیم و حتی از فضای غالب در فضای سیاسی یک گروه فراموش شده به اصطلاح انقلابی را به سخره گرفته و با بازی های مسخره کننده بار دیگر به یاد مردم بیاوریم که این ها روزی مدافع مردم بودند و اکنون نیستند اما چه سودی در این مسخره کردن هست که اصلا باید به آن فکر کنیم و یا مگر قرار است مارمولک سینمای ایران باز هم تکرار شود ومگر بازیگران دراین فیلم حرف تازه تری ویا بازی زیباتری نسبت به فیلم های قبلی خود نشان داده اند و یا همین هایی که در سر یال های کمدی تلویزیون دیده شده اند در هزارپا حرف تازه ای داشته اند گویا به آنها گفته است خیلی سخت نگیرید و همان فرمان همیشگی را در دستور بازی خود داشته باشید و ما موفق خواهیم بود... لذا از این منظر و پیش بینی ساخت یک فیلم کمدی سطحی با فروش بالا سازنده گان این فیلم موفق بوده اند و باید به هوش و ذکاوتشان آفرین گفت ... خسته نباشید.
8 لایک
0نظر
بیوگرافی علیرضا حیدری
متولد تهران - کارشناس کارگردانی ازپردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران و کارشناس ارشد ادبیات نمایشی از دانشکده هنرو معماری آزاد تهران مرکزی... آغازفعالیت در سینما ۱۳۶۷ با بازی درفیلم دیده بان و ادامه فعالیت در سینما و تلویزیون... bit.ly/ARHeydariResume