چند سالی است که معنای واقعی "طنز" فراموش شده و به جای فیلمهای "طنز" فیلمهای "تجاری" به سینماها هجوم آورده اند. رحمان 1400 یک سقوط بدتر برای منوچهر هادی است. فیلمی که صرفا به اجبار میخواهد بخنداند و توان این کار را ندارد. فیلمنامه ای که انگار با عجله نوشته شده و چه روایت اصلی و چه داستانک ها رها شده اند. ماجرای تومور رحمان یا بانک اسپرم یا تحول کاراکتر ساره بیات که من را به یاد فیلمهای دهه هشتاد انداخت یا بقیه خرده داستان های بی ربط دیگر چه هدفی دارند؟ یا خود روایت اصلی چه درونمایه خاصی دارد؟ شخصیت پردازی هایی که حتی تبدیل به شخصیت نشده اند و همگی به نوعی تلاش میکنند که به هر قیمتی برچسب طنز را به فیلم بزنند. تیپ هایی که به راحتی قابل حذف از داستان اند.برای مثال حذف کاراکتر مهران مدیری هیچ تاثیری در پیشبرد فیلم ندارد! شوخی های جنسی تازه مد شده که مانند ویروسی تمام فیلمهای طنز را فرا گرفته هم کمکی به "طنز" بودن فیلم نمیکنند. تدوینی که گاهی ریتم فیلم را تند میکنند و گاهی حوصله سر بر! کارگردانی ای که گاهی میخواهد متفاوت باشد یا تبیلغی که برای 724 شده بود... اصلا هدف سال 1400 و ماجرای چک چیست؟ هدف از ساخت رحمان 1400 چیست؟ در کل دیدن یک فیلم نامفهوم و پیچیده هنر و تجربه را به دیدن چند پلان بی ربط و چند مزه پرانی جنسی ترجیح میدهم و تا اطلاع ثانوی از منوچهر هادی فراری ام!