آب و آتش مانند بسیاری از آثار دوره اصلاحات، یورشی ناگهانی به معضلات اجتماعی داشتند. معضلاتی که نمایش آنها در سینما تا قبل از سال 77 امکانپذیر نبود. ملودارم هایی با نقش پررنگ بوتیک ها در سطح شهر و تونیک ها بر تن بازیگر!! روند فزاینده ای که تا انتهای دوره اصلاحات ادامه داشت اما بیکباره جایَش را به فیلم هایی اعتراضی داد. آب و آتش به جرأت از آندسته فیلم های تابوشکنی ست که مصرف موادمخدر و نوشیدنی های سُکرآور و روابط نامشروع و خلاف شرع و عُرف را به روی پرده سینما آورد. البته اگر فیلمنامه اقتباسی و کپی برداری شده آن را کنار بگذاریم. بهرحال تا قبل از آن کسی جسارت نمایش چنین صحنه هایی را نداشت. اما جیرانی آوانگارد سینمایِ ایران است. شاید زبانِ فیلم هایَش اَلکَن و ناگویا باشد، شاید آثارَش عقیم و سترون باشد؛ شاید استفاده از فامیلیِ "مشرقی" در آثارَش زیاد باشد، اما فریدونِ سینمایِ ما، دغدغه هایی دارد روانشناسانه. او درد اجتماعَش را فریاد می زند اما به روش خودش.