"همه میدانند" برای هر کارگردان دیگری یک فیلم متوسط رو به بالا است ولی برای اصغر فرهادی گامی به عقب است.
این فیلم بهنظرم، بهترین شروع و مقدمهچینی را بین آثار فرهادی دارد ولی بعد از سکانس عروسی، افت فاحشی میکند.
فیلم با چرخدندهای یک ساعت قدیمی کلیسا آغاز میشود، صفحهی ساعتی قدیمیتر و شکسته، اسامی عشاقی که بر سنگهای دیوار کلیسا نقش بسته است. بلافاصله به نمای عمومی ماشین شهرداری در حال شستن خیابان کات میشود. تمام فیلم در همین چند پلان اول فیلم خلاصه شده است: زمان، عشق، شستن، زدودن و از یاد بردن !