نکته* مانند سعید روستایی باشیم. اگر سیاهی میسازیم، خوب بسازیم. اخطار* به شرافتتان احترام بگذارید و برای دیدن این فیلم بچه ها را با خود به سالن سینما نبرید.
2-نقاط ضعف: اول فیلمنامه. بدون تعارف. پلیسی که در این اثر دیدیم،""یکتا و بی بدیل"" بود. من به شخصه معتقدم پردازش چنین پلیسی در ذهن یک نویسنده خود به تنهایی یک سیمرغ دارد. هیچکس تا کنون اینقدر قوی و زیبا، یک پلیس را پاکدست و قانونمند نشان نداده بود. این درست. اما نمایش یک چنین پلیسی نمی تواند ضعف فیلمنامه را جبران کند. زیرا برجسته سازیِ یک کاراکتر موجب نمی شود بیننده باور کند قاچاقچیِ بی همه چیز فیلم، پاشنه آشیلی دارد بنام ""کودکان"" !! یعنی کسی که از هیچ جنایتی فروگذار نکرده؛ روی بچه ها حساس است؟؟ به عقیده بنده این کمی دور از ذهن است و از غلظت خباثت "ناصر خاکزاد" کم می کند و این کمرنگ شدن سیاهی در کاراکتر نقش منفی، به فیلم ضربه میزند. زیرا اگر ما یک "صمد" بسیار بسیار بسیار حلالخوار و نجیب داریم، باید یک "ناصر" به شدت کثیف و مغضوب شده داشته باشیم که مانند داعش از هیچ عمل شنیعی فروگذار نباشد. اینگونه باورپذیر تر میشد و فیلمنامه عمق بیشتری می یافت. در بخش بعدی در پردازش کاراکتر "حمید" نیز کم کاری دیده می شود.این کاراکتر حماقت و لجاجتی بدون معنی و غیرقابل نیاز دارد که این حماقت و لجاجت به جایی می رسد که "صمد" در سکانس های پایانی، نقشَ ش کمرنگ می شود!! این برای فیلم خوب نیست. در قسمت های بسیاری هم کاراکتر قاچاقچی ها ابله و کم عقل نشان داده می شوند که اگر قاچاقچی ها را کمی باهوشتر یا لااقل کمی گستاختر نشان میدادند؛ فیلم روند قابل قبولتری میگرفت. نشان دادن خانواده خاکزاد و آن پسربچه هم محلی از اِعراب نداشت و حذف آن به فیلم لطمه ای نمیزد. گویا روستایی با نشان دادن آنها صرفاً میخواست بگوید"تربیت نااهل را چون گردکان بر گنبد است" و بس. که میشد با چند دیالوگ که "ناصر" گفت، آنرا نشان داد که البته نشان داده شده بود. و نیازی نبود به تصویر کشیده شود. و مهمترین بخش نیز مربوط به شرایط خانوادگی "صمد" بود که فقط در پلان های پایانی و در چند دیالوگ معمولی نشان داده شد که حقیقتاً جزو کاستی های فیلمنامه بود. زیرا بیننده باید با وضع زندگی در حال تخریب و نیز شرایط مالی و مادیِ "صمد" آشنا شود. سپس بفهمد که چرا "صمد" آن مبالغ میلیاردی را قبول نکرد. بهرحال فیلمنامه بی نقص نوشتن کار ساده ای نیست.
دوم محتوی. باید از "سعید روستایی" پرسید چرا؟ چرا این فیلم را ساختی؟؟ میخواستی معضل اعتیاد را در جامعه به نمایش بگذاری؟؟؟ پس حرف خاصی نیست. اما آیا میخواستی تقابل نیروهای خیر و شر را نشان دهی؟؟؟؟ پس کم گذاشتی برادر. خیلی کم گذاشتی. میتوانستی آن نیم ساعت اول فیلم را که همه اش به تعریف و تشریح "ناصرخاکزاد" گذشت را کمتر کنی و به پلیسَ ت بیشتر بپردازی. میتوانستی صحنه کل کل کردن های "صمد" با همکارانَش را کم کنی و کمی از جنایاتِ "ناصر خاکزاد" را نشان دهی. میتوانستی کمی به زندگی خصوصیِ "صمد" بپردازی. خیلی کارها میتوانستی انجام دهی. ولی گویی تو سعی داشتی سینمایِ قصه گو را به مخاطب نشان دهی و اصل دیالوگ گویی را رعایت کنی و صحنه های بینظیرِ مناظره بین "صمد" و "ناصر" را بنمایش بگذاری که جداٌ تو را از هدف اصلی دور کرد و فیلم را گنگ. متأسفانه بیشترین مشکل من با فیلم های سعید روستایی و امثالهم همین فروختن محتوی به فُرم است که موجب می شود اثر عَقیم بماند و نتواند حرفَش را کامل و جامع بزند. امیدوارم روستایی کمی از غلظت سیاهی ها در آثارَش بکاهد و بیشتر به محتوی بپردازد.
تنها نکته ای که در این اثر و "ابد و یک روز" به ذهن من می رسد این است که "سعید روستایی" یک چاه به عمق 2000 متر دارد که قطر دهانه آن 2 سانت است و برای برداشتن آب باید از نِی استفاده کنی و به سختی بیوفتی. "سعید جان روستایی" کمی از عمق چاهِ افکارَت کم کن و قطر دهانه این چاه را افزایش بده تا کلامَت نفوذ بیشتری داشته باشد. ممنونم. همین :)
5 لایک
0نظر
بیوگرافی سید محمد موسوی
ما کمی عجیبیم. مشاهیر دنیایِ تصویر رو نمی بینیم.برای بی ارزش ترین ساخته های سینما سرودست میشکنیم. عجیبیم.