فیلم "اولین پاکسازی" اثری بشدت خشن و مأیوس کننده است. فیلمی که در پایان دیدنش از خود می پرسید چرا وقتم را برای این فیلم هدر دادم؟ این فیلم خشن و بشدت عصیانگر حتی با بازی های قابل قبول و موسیقی رپ و نوع فیلمبرداری جذاب، باز هم یک اثر معمولی و دست چندم است که فقط از دو دیدگاه قابل بررسی ست. 1:تم داستانی 2: شیوه بیان داستان
1:تم داستانی این فیلم از سه نظر یا موضوع قابل تأمل است.
الف:کارگردان میخواهد بگوید انسان ها باید زمانی را در اختیار داشته باشند تا قوه خشم خود را تعدیل کنند و از شدت خشم شان بکاهند. حال پیشنهاد اینست که دولت برای مدت 12 ساعت انسانها را از بند قانون و مقررات رها سازد تا هر کسی هرکاری دلش میخواهد انجام دهد و تمامِ مرزها را زیرپا بگذارد و اگر دلش میخواهد مرتکب قتل شود(این موضوعی ست که شما را برای دیدن فیلم مجاب میکند)
ب: کارگردان میخواهد بگوید باید برای شناختن عناصر عاصی و بزهکار اجتماع، فرصتی در اختیار روانکاوان و روان درمانگران قرارداده شود تا سره از ناسره مشخص گردد(اینجا سره ها همه سفیدپوست هستند یا اگر هم سیاه یا دورگه اند؛ تابع قوانین سفیدپوستان و ناسره ها همگی سیاه اند) حتی در فیلم از مزدوران روس!! هم کمک میگیرند تا سردمداران آمریکا را مجاب کنند که سیاهان بزهکار و بی بندوبار و لاابالی و خشونت طلب!! باید بمیرند یا از آمریکا اخراج شوند. آنهم سیاهپوستان فقیر و محروم از خدمات دولتی...!! (و بیننده به خود میگوید عجب!! اینها همان کسانی هستند که آزادی را فریاد می زنند؟؟)
ج: مهمترین و آخرین موضوع هم اینست که کارگردان میخواهد بگوید "اگر انسانها را به حال خود رها کنیم و چماق قانون را از سرشان برداریم؛ خود دَدمَنِشانه و وحشیِ شان بیرون میزند" و بازهم شاهد هستیم که این وحشی های بی سروپا سیاهپوست اند و ...
در مجموع ما در این فیلم میفهمیم که سیاهپوستان یا مطیع سفیدپوستان اند و قابل ترحم ، یا سر از اطاعت برمیدارند و لایق نابودی و هلاکت.
2:شیوه روایت داستان بسیار جالب است. اینکه یک فیلم خط داستانی مشخصی با استاندارد معینی داشته باشد، طبیعی ست. اما اینکه یک فیلم با نشان دادن مصاحبه هایی با نیّاتی مسموم، قصد شستشوی مغزی بیننده را داشته باشد و شیوه روایتَ ش را بر اساس همین سَم بنا کند، دیگر قابل تحمل نیست. در سراسر این فیلم شاهد این هستیم که کارگردان میخواهد نظرش را بر عقاید آزاد تحمیل کند. عجیبتر اینکه او این تحمیل نظر را به وضوح نشان میدهد و هراسی از بیان این زورگویی خویش ندارد!! اینجا همان نقطه ایست که بیننده آزادمنش و فکور به پوچ بودن فیلم می اندیشد و با خود می گوید چرا این فیلم را میبینم؟ و دلیلی ندارد جز اینکه میخواهد به یک پایانبندی(با هر لحن و هر فُرمی) برسد. و دیگر برایش فرقی نمیکند چه صحنه هایی را مشاهده می کند. در هر حال کارگردان این فیلم موفق می شود مخالفین و موافقین خویش را مَسخ کند و تا انتهای فیلم همراه خود به قهقرا ببرد.
این اثر هیچ محتویِ قابل اعتنا و هیچ فُرم قابل نقدی ندارد. همین :)
3 لایک
0نظر
بیوگرافی سید محمد موسوی
ما کمی عجیبیم. مشاهیر دنیایِ تصویر رو نمی بینیم.برای بی ارزش ترین ساخته های سینما سرودست میشکنیم. عجیبیم.