سریال سازی در ایران هوش بسیار بالا ، صبر زیاد و دانش فراوان میخواهد. آشناییِ مردم این دیار با هنر هفتم قدمتی 90 ساله دارد. طبق همین تاریخچه، میتوان گفت بیننده ایرانی از ادراک بالایی نسبت به رسانه تصویری برخوردار است. پس باید برای او نسخه ای درخور شأن و منزلتش ساخت. که هم هوشمندانه باشد و هم جذاب. خصوصاً در این برهه از زمان که همان تعداد اندک سریال بین های ایرانی آهسته آهسته از تعدادشان کم می شود و روی به سریال های ماهواره ای می آورند. و مشتریان صداوسیما به شدت رو به کاهش هستند. سریال "شرایط خاص" در بدترین زمان ممکن از سیما پخش گردید. به نظر من این سریال باید تمِ ماه رمضان پیدا می کرد و هنگام افطار پخش می شد یا تمِ عیدانه می داشت و بجای پایتخت از شبکه اول در ایام عید بنمایش در می آمد. ساعت پخش این سریال بقدری بد بود که می شود گفت سریال به هلاکت درآمد. زیرا چند دقیقه بعد از اذان، ابتدای غروب، در بحبوحه پخش زنده مسابقات فوتبال، نزدیک به پخش اخبار 20:30؛ کمتر بیننده ای به شبکه 3 رجوع میکند. شاید اگر قرار بود در کنداکتور جایی داشته باشد، ساعت 11 شب بهترین زمان برای پخش آن بود. گمان نمی کنم بیننده ای در ابتدایی ترین دقایق غروب یک روز بهاری، شبکه 3 را برای تماشای سریال برگزیند(شاید هم اشتباه میکنم). درونمایه داستان این سریال کمی شبیه سریال "گمگشته(رامبد جوان)" بود و کمی شبیه به سریال "پایتخت". تلفیقی از هرآنچه که سابقاً دیده ایم در این سریال موج میزد اما در ذوق نمیزد. حتی میتوان گفت جسارت ساخت این سریال بیشتر از هر سریال دیگری بود. اصلی ترین خصیصه این سریال بازیِ بازیگرانَ ش بود که به عقیده بنده "بهرام افشاری" و "سوگل قلاتیان" در صدر قرار داشتند، بخصوص دیالوگ هایی که بینشان(بین کاراکتر منوچهر و آسیه) ردوبدل میشد، از بهترین بخش های هر قسمت بود. در ادامه نیز بازی خانم "پروانه معصومی" و "کامبیز دیرباز" و بازی متفاوت "نادر سلیمانی" دلنواز و گیرا شده بود. نشان دادن توانایی و استعداد هموطنانی که از نعماتِ نرمال یک انسان بی بهره اند، محتوایی زیبا و بی بدیل به این سریال بخشیده بود. بسیار لذت بردم وقتی به تماشای کارگرانی نشستم که عصا به دست دارند یا روی ویلچر نشسته اند؛ اما مشغول فعالیت و کار و تولید هستند و از استعداد و خلاقیتشان استفاده می شود و آنها را بعنوان نیروی کارِ فعال نمایش می دهند. این یعنی نوع دوستی و توجه به اقشار مختلف جامعه. این نحوه نمایش ستودنی و بینظیر بود. طنز آشکار این سریال به فهم بهتر منظور کارگردان کمک شایانی کرده بود. شاید بسیاری از تماشاگران به خاطر حاضرجوابی "منوچهر(بهرام افشاری)" و شیرین زبانی های او و نیز کل کل هایَ ش با "آصف(کامبیز دیرباز)" و نیز عاشقانه هایَ ش با "آسیه(سوگل قلاتیان)" این سریال را به نظاره نشسته باشند. اما این نوع دیالوگ گویی و طنزپردازی را فقط یک ذهن قوی می تواند با بارِ دراماتیک قصه هماهنگ کند. که نشاندهنده خلاقیت کارگردان و نویسندگان این اثر است. باقی فاکتورهایِ این سریال نیز مانند آثار مشابه اَش بود. بدین معنی که نمی توان بارِ فنی و تکنیکیِ خاصی از این سریال بیرون کشید. چون سریال ها برای محتوایِ شان محبوب اند.وگرنه زحمت فن و تکنیک را که رایانه هایِ خلاق به دوش می کشند. همین :)