سید محمد موسوی

"بیگانه" ،‌ ناآشنا با سینما.
فیلم حاضر یکی از بی معنی ترین و بی کشش ترین ساخته های "بهرام توکلی" ست. نمودار کُنِش های این کارگردان شبیه نمودار "سَهمی" در ریاضیات است. آنقدر فراز و نشیب کارهایَش شدید و بی منطق است که نمی توان یک نظر مشترک درباره کارهای او ارائه کرد. یعنی سازنده "تنگه ابوقریب" و "اینجا بدون من" چنین اثر بی دلیلی می سازد؟؟ او حقیقتاً مرد عجیبی ست. اولین سؤالی که منِ بیننده درباره فیلم"بیگانه" از خودم میپرسم این است که:"خب.که چی؟" و این سوال در هیچ جایِ فیلم پاسخی دریافت نمیکند.
فیلم چندین دلیل برای بد بودن دارد.
یک:بازی ها غیرقابل باور هستند و بازیگران گویی نمی خواهند تلاش مضاعفی برای باورپذیری نشان دهند.این نقص لطمه جدی به فیلم می زند.جز "هومن برق نورد" که میدانیم همه نقش هایَش را جدی می گیرد، بقیه عزیزان گویی مجبور شده اند در این فیلم بازی کنند. حتی "پانته آ بهرام" نیمی از انرژی قبلاً دیده شده اَش را بکار نمی بندد.
دو:کاراکترها سطحی نوشته شده اند.عُمق ذهنِ "بهرام توکلی(بعنوان نویسنده)" بسیار کم است. گویی ژرفای ذهن او دم دست و قابل دید است و او قوه تخیل ندارد.
سه:موضوعیت ساخت فیلم(سوایِ اقتباس از یک نمایشنامه خارجی) مشخص نیست. خب این اثر را ساختی که چه بگویی؟؟ چه هدفی را دنبال می کردی؟؟ چه دردی را دوا کردی؟؟ چه مشکلی را حل کردی؟؟ چه موضوعِ مهمی را به سمع و نظر مخاطب رساندی؟؟ چرا وقت بیننده را گرفتی؟؟ چه اثر مثبتی را برجای گذاشتی؟؟ چه نیتی را دنبال می کردی؟؟ چه کردی بهرام؟؟ این سوالها در سراسر فیلم به جواب نمی رسد. حتی اگر صدبار فیلم را ببینید.
"خطر لو رفتن داستان"
چهار:منطق فیلمنامه مشخص نیست. یک زن روان پریش که از مادرش مراقبت میکرده و دچار فقدان مادر است و در آسایشگاه بستری بوده و استاد نگارگری است و همه مردان را شیفته خود می کند و سپس آنها را در اقیانوس عشق و شهوت رها می کند و خانه خواهرش را بالا کشیده و خودش را با کلاه گیس و گریم تزئین می کند و میخواهد رها باشد و هوسَ ش را نمی تواند کنترل کند و ... ، کلاً سرِ کارمان گذاشتی بهرام خان!! شما که نمی توانی یک رابطه عاشقانه توأم با هوس و شهوت از سمت یک زن را نشان بدهی، چرا رفتی سراغ این موضوع؟؟ مگر نمی دانی اینجا هالیوود نیست؟؟
پنج:در سالی که معلوم ست آنقدرها هم دور نیست، زن و شوهری را می بینیم که زندگی شان سنتی ست. زن عروسک می سازد و مرد سنگ می تراشیده و بیکار شده. زن خانه داری را به نحو احسنت انجام می دهد و مرد مشروبخوار و معتاد است. زن مهربان ست و بااخلاق و مرد انگل ست و گدازاده !!‌ زن فهیم ست و اهل مراعات و مرد دست درازی می کند و وقیح است !! این میزان بی تعادلی هیچ تأثیری در روند فیلم نداشت. حتی میشد نباشد.
شش:دکوپاژ صحنه ها بیننده را برای رسیدن به هدف کارگردان و فهمیدن منظورَش، یاری نمیکند. حتی طراحی صحنه و لباس و دیالوگ ها و قاب هایی که مدام کلوزآپ و لانگ می شوند. گویی فیلم عامدانه عقیم است.
بهرحال ندیدنِ فیلم بیگانه، هیچ ضرری به شما نمی رساند. همین :)