"IT" ، "آن" وقتی پایِ ژانر ترس به میان می آید، همه نگاه ها متوجه صفحه تلویزیون می شود؛برخی با هراس، برخی بی تفاوت و برخی مشتاق به دیدن فیلم می نشینند. اما من از ابتدا خنده ام میگیرد. نمیدانم چرا؟! ولی وقتی اسم ژانر ترس به میان بیاید، خنده ام میگیرد.بگذریم.
تمام ژانرهای معرفی شده و به ثبت رسیده باید خصوصیاتی که برایشان درج شده را دارا باشند وگرنه به یک اثرِ بی اثر تبدیل می شوند نه به یک فیلم سینمایی. در این بین 3 ژانر هستند که از اهمیت بالاتری برخوردارند((ژانر درام، ژانر کمدی و ژانر وحشت)) زیرا بالاترین مخاطبین را در بین تمامیِ ژانرها دارند. پس نباید سَرسَری و بی معنی ساخته شوند. فیلم حاضر یکی از بی معنی ترین و مزخرف ترین فیلمهای ترسناکی بود که دیدم. ترس این فیلم نه تنها اثرگذار نبود،بلکه خنده دار بود. مخصوصاً سکانسی که دلقک با آنهمه قدرت بی دفاع ایستاده تا کتک بخورد و نابود شود. درحالیکه در سراسر فیلم دیدیم که حتی با وجود نترسیدن کودکان، او کار خود را انجام می داد و هیچ چیز جلودارش نبود. حال چه شده که بیکباره ضعیف شده؟ منطق این تزلزل دلقک چیست؟ ترس باید واقعی و قابل لمس باشد. ترسی که منطقی ندارد، فُکاهی و طنز است و بَس. در فیلم "آن" یک مسئله اساس داستان است "نترس تا نَمیری." اما در بسیاری از سکانسها دیدیم که طرف ترسید و نَمُرد و نترسید و مُرد!! خب این تناقض گویی چه دلیلی میتواند داشته باشد جز اینکه پایه فیلم اشتباه بنا شده است؟ مورد بعدی اینست که خیلی از فاکتورهای ترس مانند "بی اعتنایی والدین به بچه ها" و "تعرض و تجاوز والدین به فرزندانشان" و "خنثی بودن پلیس و مقامات قضائی به گم شدن بچه ها" و غیره، باسمه ای و تصنعی شده بود. حتی درجایی کاراکتر"بیل" به زبان می آید و می گوید""وقتی والدین و بزرگترها نسبت به گم شدن بچه ها بی تفاوتند و ترجیح می دهند وانمود کنند چیزی نمی دانند"". این ضعف یک فیلم ترسناک است که با دیالوگ گویی بخواهد یکی از اِلِمان های اصلی فیلم را در ذهن بیننده جابیاندازد. زیرا در فیلم ترسناک، اولویت با جلوه های ویژه و دکوپاژ و بازی هاست؛نه اینکه بصورت گل درشت یکی از ارکان ترس را از دهان کاراکتر بشنویم!! مورد بعدی مسخره رفتار کردن دلقک است. دلقک یا باید بشدت تند و بی محابا عمل می کرد و همه چیز را بهم میریخت. یا باید مانند زامبی ها با صبر و حوصله همه را تکه تکه می کرد. که البته ما از دلقک ها هردو مورد را سراغ داریم.درست. اما این دلقک هارمونی رفتاری نداشت. حتی ثبات هم نداشت تا ما بدانیم الان ممکن است یک کار وحشیانه انجام دهد. دلقک این اثر شدیداً خنده دار شده بود و همین تأثیر ترس را خنثی می کرد. در بسیاری از سکانس ها، بدون اینکه به گذر زمان اشاره شود، لباس بچه ها تغییر می کرد. این موضوع را نتوانستم حل کنم مگر اینکه بگوییم روز عوض شده و فیلم به آن اشاره نکرده. درحالیکه اگر هم روز عوض شده بود،باید میزان نور و شدت آن و جهت تابش خورشید تغییر می کرد تا بیننده بفهمد که در روز دیگری بسر می برد. حتی در سکانس پایانی، سرِ کاراکتر "اِستَنلی" باندپیچی شده بود، ولی در شروع سکانس فیلم با یک نوشته، میخواست بگوید یک ماه گذشته است!! مورد دیگر اینکه فیلم دیالوگ های زشت و ناپسند زیادی داشت و با اینکه صحنه های جن سی را نمایش نداد، اما لزوم و وجوب این دیالوگ ها هم مشخص نبود. اگر این پلان یا سکانس ها حذف میشد، خللی در فیلم پیش نمی آمد. در یکی از سکانس ها نیز نوجوان شروری توسط دلقک خورده می شود اما دوستانَش هیچ به روی خویش نمی آورند!! چرا واقعاً؟؟ در سکانسی که کودکان از تعلیق بیرون می آیند و به زمین می رسند؛ این کودکان بیکباره بی ارزش می شوند و فیلم به آنها نمی پردازد. حتی "بیلی" به دنبال جسد برادرش"جورجی" نمی رود!! چرا واقعاً؟؟ در سراسر فیلم جز یک مادرِ چندشی و یک پدر تجاوزگر و یک پدر دَدمَنِش که از قضا پلیس است، ما هیچ والد یا والده ای را نمی بینیم.حتی والدین "بیلی" و "جورجی" را. چرا واقعاً؟؟ بطورکل غیر از جلوه های ویژه خنده دار و مسخره، هیچ نکته قابل توجهی نیست جز اینکه"اگر بترسی، میمیری" همین :)
خخخ...آقای یاور، من که عرض کردم. اگر میتونستم بهش ستاره منفی می دادم. ستاره منفی نداشت. بهش یک دادم. اون یک رو هم بحساب موسیقی بذارین که یه ایرانی ساخته بذارید لطفاً...
0 لایک
پاسخ دهید
1398/02/26
گزارش شما ارسال شد! متشکریم که در حفظ فضای فرهنگی منظوم ما را یاری میکنید
بیوگرافی سید محمد موسوی
ما کمی عجیبیم. مشاهیر دنیایِ تصویر رو نمی بینیم.برای بی ارزش ترین ساخته های سینما سرودست میشکنیم. عجیبیم.
البته خود آمریکایی ها با این فیلم خوب ارتباط گرفتن و نمره خوبی بهش دادن