تقریبا مثل فیلم تنگه ابوقریب بود (یک داستان نه چندان خاص اما عرضه شده در یک قالب بسیار زیبا با جلوه های بی نظیر سمعی بصری)
طراحی صحنه و لباس و چهره پردازی و موسیقی و فیلم برداری عالی (بهترین و با کلاس ترین قیافه ای که از نوید دیده بودم!! خسته شده بودیم از بس تو فیس معتادا و بزن بهادرا بود) اما داستان : با اینکه تر و تمیز شروع شد و تمام شد (خیلی از فیلم هامون تو این مورد ضعف دارن ولی نقطه قوت سرخپوست بود) ولی خیلی خطی بود و خبری از چالش و هیجان نبود (هیجان انگیز ترین بخشش همون صحنه دیده شدن سرخپوست بود) نه یک عاشقانه رو درست و حسابی به تصویر کشید (برعکس شبی که ماه کامل شد) که شاید به خاطر ضعف شخصیت سازی یا بازی خانم ایزدیار بود نه پیچیدگی ها و چالش های معمایی خاصی داشت (تنها مورد معمایی قشنگش همین فلسفه واکس زدنش بود که آخر فیلم جوابمو گرفتم)
اما بازی ها که تنها نوید محمد زاده خوب بود (خوب نقش یک فرد درونگرارو مسن تر از خودشو بازی کرد با اینکه خودش برون گراست) بقیه خیلی معمولی بودن (البته آقای رضایی هم خوب بودن) خانم ایزدیار هم لباس خوشگلی نداشت!! و هم بازی معمولی بود (کل بازیش به اندازه همون سکانس های متری شیش و نیمش نبود!!)
در کل ارزش دیدن رو داره به خاطر قاب ها و پلان های قشنگش (دنبال دیالوگ ها زیبا و یا داستان چند لایه و پیچیده توی این فیلم نباشید)
کارکتر سرخپوست تنها مظهر مهربانی ،انسانیت و درستی بوده است ؛ در این صورت نباید چندان هم معمایی و رازآلود به نظر برسد ! هوشمندانگی نیما جاویدی اینجاست که به هیچ عنوان جز یک نمای مدیوم شات از سایه وی ، این مظهر انسانیت را برای مخاطب به نمایش نمی گذارد ... فضای معماگونه فیلم نیز برمی گردد به نشانه ها و عناصری که هم فضای رازآلود و کارآگاهی فیلم را تشکیل داده است ، هم نشانه هاییست برای تحول شخصیت اصلی (با بازی نویدمحمدزاده)
0 لایک
پاسخ دهید
1398/04/11
گزارش شما ارسال شد! متشکریم که در حفظ فضای فرهنگی منظوم ما را یاری میکنید
هوشمندانگی نیما جاویدی اینجاست که به هیچ عنوان جز یک نمای مدیوم شات از سایه وی ، این مظهر انسانیت را برای مخاطب به نمایش نمی گذارد ...
فضای معماگونه فیلم نیز برمی گردد به نشانه ها و عناصری که هم فضای رازآلود و کارآگاهی فیلم را تشکیل داده است ، هم نشانه هاییست برای تحول شخصیت اصلی (با بازی نویدمحمدزاده)