درنگاه اول،آنچه از ساخته کمال تبریزی برمی آید این است که مارموز،قراراست یک کمدی انتقادی باشد که به بیان مشکلات ومعضلات جامعه در بستر طنز بپردازد.قراراست با فیلمی طرف باشیم که از سیاسیون ومجلسی ها تا دولتها و احزاب رابه چالش بکشد.اما آنچه ازکار درآمده درواقع هیچ چیزی نیست!مارموز،اولین و مهمترین ضربه را از فیلمنامه ضعیفش میخورد.قصه ای که هیچگاه یک خط مشخص روایی را طی نمیکند واصلا منطقی هم درون خود ندارد!پرداخت شخصیتها آنقدر ضعیف ونامفهوم است که بیننده را با ابهامات فراوانی مواجه میکند.اینکه قدرت الله صمدی(حامد بهداد) کیست؟ازکجا آمده؟چرا سودای نمایندگی مجلس دارد؟!مانی حقیقی کیست؟چرا درهردو حزب فعال است؟!اصلا دوحزب آبی وقرمز چیستند و اصولا چه تفاوتی باهم دارند؟!فریدون نصرت کیست؟اصلا قدرت صمدی کِی وچگونه عاشق دیبا شده؟!مارموز سرشار از این سوالات مبهم است.درواقع نویسنده با چیدن چند ماجرای متفاوت وبا گریز زدن به مسائل سیاسی دو دهه اخیر،سعی کرده ازهر دری سخنی گفته باشد!خرده داستانهایی که هیچگاه شکل نمیگیرند و الکن می مانند!مثل اشاره به گروههای فشار،حمله لباس شخصی ها به دانشجویان وکنسرت ها،شبکه های آن ور آبی و...کارگردان هم ظاهرا طبق روال چندفیلم اخیرش،هیچ سلطه ای بر فیلم نداشته!فیلمبرداری ضعیف،بازیهای ضعیف،موسیقی بد و غیرمنطبق با داستان،صدابرداری ضعیف و...مارموز را به فیلم بد دیگری در کارنامه تبریزی تبدیل کرده.
راد عزیز،مهمترین متریال یک فیلمساز برای خلق یک اثر استاندارد،فیلمنامه وقصه خوب است.چیزی که تبریزی دراین سالها(به جز دوتجربه موفق همکاری با پیمان قاسم خانی در مارمولک وطبقه حساس) از آن بی نصیب بوده.تبریزی شبیه یک تعمیرکار بدون ابزار است که سعی دارد پیچ و مهره های کارش را با دست بازکند!و با ادامه این روند،قطعا خیلی زود از عرصه فیلمسازی محو خواهدشد
4 لایک
پاسخ دهید
1398/04/29
گزارش شما ارسال شد! متشکریم که در حفظ فضای فرهنگی منظوم ما را یاری میکنید