شبی که ماه کامل شد: عشق در بستری نا آرام در اینکه فیلم پر زحمت و قابل احترام و خوش ساختیه شکی نیست ولی قطعا در حد عالی نیست. اول نکات مثبت : اولین چیزی که قبل از سوژه ی فیلم خودنمایی میکنه، اون روی سکه ی توانایی های بازیگران فیلمه. البته از نرگس آبیار همین هم انتظار میره. کسی که بازی های درخشانی توی فیلم های قبلی اش از بازیگر ها گرفته بود. مثل مریلا زارعی ( شیار 143) یا پانته آ پناهی ها ( نفس). این نقش محک خوبی برای الناز شاکردوست بود تا خودش رو از جهان ذهنی مخاطب به عنوان یک بازیگر تجاری خارج کنه، به نظرم بر عکس نیمه ی اول فیلم که حس یا بازی خاصی نداشت ولی در نیمه ی دوم، به خوبی اضطراب یا نگرانی از آینده ی بچه و زندگی اش رو میشد توی نگاه اش دید. هوتن شکیبا هم بازی نسبتا خوبی داشته و لهجه رو خوب در آورده ولی بازم به نظرم عدالت این بود که سیمرغ نقش اول مرد به طور مشترک به هوتن شکیبا و پیمان معادی داده میشد. ولی بهترین بازی فیلم بدون شک متعلقه به فرشته ی صدر عرفایی. بی نظیر بود واقعا و چقدر هم که خوب پرداخته شده بود این شخصیت. یک شخصیت چند بعدی که غمی همیشگی در قلب اش تلنبار شده ولی حس میکنه که برای تغییر زندگی خودش و پسر هاش خیلی دیر شده! برای همین کاری هم از دست اش برای عروس اش بر نمیاد! درباره ریتم و روند فیلم، من کندی اذیت کننده ای حس نکردم. چقدر خوب که کارگردان با وجود روایت اصلی قصه، به فرهنگ بلوچ و آواز خوانی ها در نیمه ی اول فیلم می پردازه. مشکل اصلی من با فیلم شخصیت پردازی دو نقش اصلی ماجرا ( فائزه و عبدالحمید ریگی) هستش. چرا فائزه در نیمه ی اول فیلم با وجود پیدا شدن اسلحه و اون کشمکش بین عبدالحمید و برادرش باز هم دلش رو به عبدالحمید میده؟ آیا فائزه میخواد خودش رو گول بزنه تا به هر قیمتی دل در گروی عشق عبدالحمید داشته باشه؟ یا جمله هایی مثل ریگی ها طایفه ی بزرگی هستند آیا برای صاف شدن دل فائزه کافیه؟ فائزه حتی برای رفتن به پاکستان که حتی خودش هم دلش راضی به این کار نیست حاضر میشه با مادر و خانواده اش در بیفته تا بره ولی دلایل کافی توی این قسمت های فیلم برای نزدیک شدن مخاطب به فائزه وجود نداره! برای پرداخت شخصیت عبدالحمید هم به نظرم یه کم بیش از حد احساسی عمل شده! در اوج بحران فیلم، عبدالحمید خطاب به فائزه میگه خودت میدونی جات کجاست! یا مثل اون سکانسی که بیرون رفتن تا غذا بخورن، همه ی این جاها عبدالحمید تلاش میکنه تا فائزه رو آروم نگه داره! حتی با وجود اینکه میخواد به حرف عبدالمالک گوش بده اما همچنان میخواد اونو راضی کنه تا بعد از به دنیا اومدن بچه های فائزه اونو نکشه! ولی شخصیت عبدالمالک طوری خلق شده که همه ی وسایل لازم برای نفرت مخاطب ازش وجود داره! یک شخصیت که برای حفظ گروهک تروریستی خودش حاضره دست به هر جنایتی بزنه! در نهایت تماشای شبی که ماه کامل شد، کار چندان راحتی هم نیست... نرگس آبیار این بار یک چهره ی نسبتا عریان از خشونت به نمایش گذاشته.... مستند های جنایت های تروریستی در فیلم، یا سکانس سر بریدن برادر فائزه در شبکه ی العربیه ( جلوی چشمای مادرش) که انصافا سکانس تکان دهنده ای بود. شبی که ماه کامل شد فیلم تاثیر گذاریه که مثل هر فیلم دیگه ای قابلیت بهتر شدن داشت. اما به نظر شخصی خودم فیلم نفس به لحاظ شخصیت پردازی ، فیلم همراهی برانگیز تری بود.
بررسی بسیار عالی بود اما؛ این را مدنظر داشته باشید این فیلم بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده و حتی مادر شهیده فائزه در جشنواره فجر حضور داشتند و شخصیت های عبدالحمید و فائزه زاییده ذهن نویسنده نبوده است با وجود اینکه هر نویسنده ای برای جذاب شدن فیلنامه اش به داستان شاخ برگ می دهد
0 لایک
پاسخ دهید
1398/04/30
گزارش شما ارسال شد! متشکریم که در حفظ فضای فرهنگی منظوم ما را یاری میکنید
بیوگرافی علی فیلم بین
گاهی لب های خندان از گونه های گریان بیش تر درد میکنند!
اما؛
این را مدنظر داشته باشید این فیلم بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده و حتی مادر شهیده فائزه در جشنواره فجر حضور داشتند و شخصیت های عبدالحمید و فائزه زاییده ذهن نویسنده نبوده است
با وجود اینکه هر نویسنده ای برای جذاب شدن فیلنامه اش به داستان شاخ برگ می دهد