عاشقانه ای مبتذل اما بفروش نام جیمز کامرون تداعی کننده دو جین فیلم پرفروش است. از آواتار تا گرفته تایتانیک. در این شکی نیست که کامرون نبض بازار به خوبی درک میکند و دقیقا محصولی را تحویل تماشگر میدهد که باب میل او باشد،اما این یعنی اینکه فیلم شاهکار سال حتی خوب است؟ فیلم های کامرون مانند فیلم های اسپیلبرگ هم فروش بالایی دارند و هم تماشگرانیدر هر سمی بهخود جذب میکنند ولی کامرون هم مثل اسپیلبرگ بیشتر فیلم هایش احمقانه و شعاری اند. فیلم که با کلیشه ای ترین داستان عاشقانه تاریخ سینما،عشق بین ثروتمند و فقیر در احمقانه ترین جای ممکن یعنی کشتی تایتانیک شروع میشود. فیلم چنان به عشق ناممکن جک و رز میپردازد که اصلا اون فاجعه مهندسی تایتانیک را ول میکند و از تایتانیک به عنوان یک مکان دراماتیک استفاده میکند،که بودن و نبودنش فرقی به حال تماشگر نمیکند.از همه بدتر بدمن فیلم،نامزد رز، کال هاکلی(با بازی بیلی زین که هنوز بهترین بازی عمرش توی اون چند قسمتی است که در سریال تویین پیکس دیوید لینچ حضور دارد) است،کال هاکلی که نمی توان او را شخصیت دانست بلکه تیپ است.نامزدی که هی بین دو عاشق موش می ووند.فیلم به بدترین شکل ممکن توماس اندروز سازنده کشتی تایتانیک را احمق نشان میدهد چنان که او اصلا به فکر جان مسافران نبوده و قایق های نجات بسیار کمی در کشتی به کار برده است و... تایتانیک فیلم پر بودجه احمقانه. فیلمی که نه فیلمنامه درستی دارد و نه بازیگری درستی، و حسابی از دنیا پرت است. فیلم جز جلوه های خیرهکننده و موسیقی زیبا و احساسی اش چیزی دیگری برای عرضه ندارد،یک پروژه میلیونی سطل آشغالی.