میدونی این زخما چجوری به وجود اومد کریستوفر نولان قطعا بهترین کارگردان این ده سال کم فروغ سینما است.او در ده سال اخیر ۵ فیلم با بودجه هایی کلان ساخته است که به جرات میتوان گفت هر فیلم او به معنی واقعی کلمه سینماست. در همه فیلم هایش هیجان،تفکر،لذت بردن از جلوه های ویژه،داستان،دوربین آی مکس،صحنه های اکشن،لحظاتی کمیک وار و.. موج میزند،مگر یک فیلم بیشتر از این چیزی برای به دست آوردن تماشگر میخواهد؟ فیلم هایی که هم در دل عام جای دارند و هم منتقدین و هم سینه فیلم ها،اما قضیه شوالیه تاریکی فرق میکند این فیلم تنها فیلم وی است که یک زیر شاخه سینمایی که الان به یک ژانر تبدیل شده را تغییر داده و متر و معیار های جدیدی برای سینمای ابرقهرمانی به وجود آورده است. قهرمانی زمینی که نه جز خدایان است و نه عنکبوت نیشش زده است و نه از سیاره ای دیگر به زمین آمده است،یک قهرمانی با احساسات و عواطف انسانی و نقطه ضعف های زیاد و گذشته ای تلخ. در زمانی که فیلمسازان در حال تغییراتی عمده در فیلمسازی شده اند و با ظهور فناوری هایی در دوربین،مراحل پس از تولید و نمایش از سیستم آنالوگ بهدیجیتال سوق یافت،نولان در شوالیه تاریکی برعکس دفعات قبل که از دوربین ۳۵ میلی متری و سوپر پاناویژن ۷۰ میلی متری و دوربین ویستا ویژن استفاده میکرد در این فیلم سراغ آی مکس ۷۰ میلی متری رفته و این روند را در فیلم های بعدی وی مانند شوالیه تاریکی بر میخیزد و میان ستاره ای میبینیم.که این عشقم نولان را به سینمایی نشان میدهد که به فکر زیبایی شناختی نیست بلکه در حال مقاومت در برابر تغییرات دیجیتال است. در این فیلم برخلاف فیلم قبلی که به ترومای قربانی یعنی بروس وین می پرداخت در این فیلم میپردازد به ترومای جنایت کار یعنی جوکر و درحال پرداخت به ترومای جنایت کار میپردازد به مفهوم جنایت،پایبند بودن ایدئولوژیک به دروغ و مفهوم شر شدن. این فیلم شاید سیاسی ترین فیلم نولان باشد، شخصیت های فیلم با دروغ پایبند هستند برای مثال هاروی دنت نماد خوبی برای آرامش مردم به دروغ میگوید بتمن است،گوردون به دروغ مرگ خود را بازی میکند،آلفرد نامه ریچل را به بروس نمیدهد تا بروس در ذهنش خوشحال بماند که ریچل میخواست در آینده با او ازدواج کند و آلفرد برای رفع عذاب وجدان بروس نامه را به دروغ نمیدهد(که این اتفاق یعنی یک کشمکش و یک درام واقعی). استوار بودن شخصیت ها بر پایه دروغ است آن هم نه آدم های معمولی بلکه دادستان،رئیس پلیس،آلفرد که برای بتمن مانند پدر است. تمام شخصیت ها برای آرامش مردم دروغ میگویند تا نظم بهم نریزد و در این راستا جوکر نماد کسی است که میخواهد نظم را بهم ریزد و دروغ نگوید و پشت پرده سیاست و چهره واقعی قهرمان مردم را که در ظاهر بتمن است اما مفهومی هاروی دنت است و جوکر موفق میشود که چهره اصلی یک قهرمان را عریان کند و شوالیه سفید گاتهام را تاحد خودش پایین کشد و قهرمان را از نیاز جامعه تبدیل به آفت و خطر برای جامعه کند و در این موقع فردی فراتر از یک قهرمان باید تقصیر ها راگردن گیرد و چهره واقعی قهرمان را مال خود کند تا جامعه از تاریکی دنیا و قهرمان خود خبر دار نشوند و از او نه به جای چرک بلکه به عنوان اسطوره یاد خواهند کرد و قهرمان را چرک یاد خواهند کرد. شوالیه تاریکی از معدود فیلم هایی است که مکمل آن بهتر از نقش اول است. مکملی که قهرمان را درسته قورت میدهد و چیزی از شخصیت اول باقی نمی گذارد. فیلم جز مفاهیم زیبا و موسیقی زیبای هانس زیمر که واقع در خور صحانت حماسی فیلم است،فیلمبرداری استثنایی دوربین آی مکس ۷۰ میلی متری را دارد.یک شاهکار مسحور کننده.