هیولا بدون شک گل سر سبد ساخته های مهران مدیری در دهه ی نود به حساب میاد... طنزی جسور، پر محتوا و البته بسیار ملموس ! هیولا به بهانه ی تحول و تغییر در شخصیت هوشنگ شرافت به مشکلات و موضوعات مختلفی در زمینه ی فساد مالی صندوق فرهنگیان، مافیای کنکور و ...می پردازه و در هر کدوم به اندازه شوخی های درخشانی طراحی شده و نام گذاری های کنایه ای هوشمندانه ای هم توی سریال دیده میشه... نام هایی مثل داف خاف،گاخاف و ....که باعث منحصر به فرد تر شدن این طنز زیبا شده.... ریتم ملایم سریال هم به نظرم نه تنها محل ایراد نیست بلکه اتفاقا به همین ریتم هم نیاز بود.... چرا که بهتر میشه تحول گام به گام و سقوط شرافت یک انسان رو دید... بازی های سریال هم درخشان بودن، علاقه ی شخصی خودم توی این سریال به شخصیت داوود بیزاکودیل بود D: پایان سریال هم به نظرم خوب و حساب شده بود... در واقع بیان گر این مفهومه که وقتی نون حروم سر سفره ی کسی رفت و دهان اش به لقمه ی حروم آغشته شد، نمی تونه مسیر برگشت رو طی کنه ! و این در واقع یک پایان قابل باور و تکان دهنده و یک تصویر هولناک از درون انسان هست... و هیولای خفته ی درون آدمی همیشه بیدار است !