احساسات غلو شده و گل درشت دقیقا شده نقطه ضعف فیلم...! در حوزه رسانه مفهومی هست به نام "بازنمایی واقعیت"...یعنی اینکه اصلا مهم نیست که واقعیت یا حقیقت چی بوده یا چی هست ،مهم برداشت تو و فهم تو و تصویر واقعیت از نگاه توست(البته که باید این "بازنمایی" طوری ارائه بشه که مقبول مردم باشه) اسپیلبرگ توی همه این فیلم هایی که ساخته نشون داده که با این مفهوم رسانه ای آشناست اما در این فیلم به طرزی عجیب و غیر عادی تصویر خودش رو ارائه می ده اما انگار براش مهم نیس که مورد قبول مردم قرار می گیره یا نه(به خصوص طیفی که با هولوکاست آشنایی ندارن) همین اصرار به ارائه مدل احساسی باعث می شه که تماشاگر بلافاصله در برابر مطالبی که بهش ارائه می شه گارد بگیره وبه مقایسه اتفاقات مرتبط با یهودی(به خصوص یهودی های صهیونیست می پردازه...)نمی دونم هدف اسپیلبرگ از این به اصطلاح رو بازی کردن چیه اما می دونم که بعد از گذشتن نزدیک 30 کمتر کسی هست که مثل گذشته این طور با صهیونیست ها همذات پنداری کنه...لا اقل می تونست مث نجات سرباز رایان زیرپوستی تر افکارشو انتقال بده... خود شخصیت اسکار شیندلر هم می تونه جالب باشه...این که خودش یهودی باشه و تظاهر کرده باشه که مسیحیست...(توی فقه یهود چنین حالتی وجود داره که فرد بتونه به دین دیگری"تظاهر " کنه ولی در اصل یهودی-صهیونیست-باشه که به اون ها یهودی مارانوس می گن) یه سرچ ساده هم نشون می ده که شیندلر بعد از جنگ جهانی به آرژانتین رفته که قبل از فلسطین محل سکونت همین صهیونیست ها بوده...جالب تر اینکه همین شیندلر در فیلم خصوصیات بارز صهیونیست ها رو داره مثل پول پرستی،جان دوستی و... امیدوارم که یه تحقیق مفصل درباره شیندلر صورت بگیره که واقعیت زندگیش رو بدون روتوش بدونیم...