مانکن به لحاظ سرگرمی سریال موفقی بود ولی خود سریال کاملا متوسط... در حالی که با وجود بازیگران خوب این سریال قابلیت رو داشت که خیلی روایت پر جزئیات تر و کم خلا تری داشته باشه... ولی چرا روایت ایراد داشت؟ دلیل اش فقط بابک کایدان هست، نویسنده ای که بدون تعارف در فیلمنامه هاش نشون داده که علاقه ی خاصی به باز کردن منطقی گره های داستان اش نداره و حتی یکسری گره هایی که ایجاد میکنه به سلیقه ی خودشه و نه به اقتضای روایت و شخصیت پردازی ها. باید گفت که شخصیت پردازی ها هم مشکلات زیادی دارن. با شروع قسمت اول ما کاوه و همتا رو می بینیم در حال تموم کردن رابطه ! این وسط سوال پیش میاد که چطور کاوه که در قسمت های بعدی ( به خصوص بخش های پایانی) عشق و تعصب آنچنانی خودش به همتا به رخ میکشه حاضر میشه واقعا این طور همه چیز رو تموم کنه؟ در صورتی که می تونستن از همون اول نمایشی (فقط برای ظاهر سازی جلوی کتایون) این کار رو انجام بدن و نیازی هم به سکانس اول قسمت اول نبود ! در واقع این می تونست یک رو دست خیلی خوب به مخاطب باشه، اینکه ببینه کاوه با عشق اش هست ولی به خاطر نجات پدرش با کتایون تن به ازدواج داده. در واقع کتایون باید از قسمت های سوم یا چهارم وارد ماجرا میشد، اینطوری عشق کاوه به همتا با منطق بیش تری تصویر شده بود و باور پذیر تر بود. شما باور می کنید که کاوه عاشق باشه ولی حاضر باشه که دختر رو به امان خدا ( تا یک سال و نیم) رها کنه تا همتا اسیر اخگر و اون ماجراهاش بشه ! بعد به صورت کاملا هندی وار کاوه با عشق اش در مهمونی خواجات رو به رو میشه و تازه اون جا قراره غیرت اش به همتا رو ببینیم ! در حالی که این چه عاشقی شد که یک سال و نیم دختر مورد علاقه اش رو به امان خدا رها کرده؟ قابل قبول این بود که در این مدت یواشکی ازش خبر داشته باشه و امان ازدواج اجباری کاوه با کتایون ! اینجا هم باز ما خیلی کم اجبار می بینیم ! کاوه اصلا برده بودن اش خوب تصویر نشده. اگه واقعا برده بود چه طوری این همه آزادانه حرکت میکرد ! چرا کتایون انقدر نظارت اش کم بود که کار از کار بگذره و بعد تازه راه بیفته دنبال تعقیب کردن اش و سر در آوردن از کارش ! واقعا کتایون باهوشه ؟ اگه باهوشه چرا به جای درمان، پیشگیری نمی کنه؟ اصلا چرا انقدر برده اش رها شده است؟ :) شخصیت ژیلا چرا به یکباره انتقام گیر میشه؟ این همه سال که کارمند اخگر بود چرا انقدر سرش به کار خودش بود؟ چرا یک دفعه ای اینطوری شد؟ چرا هیچ توضیح قانع کننده ای برای چرخش این شخصیت وجود نداره؟ یا خواجات داستان ! چرا همچین آدم پر نفوذی که آبتین رو وسوسه به قتل برادرش میکنه انقدر کم بهش پرداخته شده؟ از این دست شخصیت پردازی های ناقص متاسفانه در سریال زیاد دیده میشه. و اما روند داستان. مانکن ریتم نسبتا کندی داره، با اینکه هر قسمت سعی شده با یک اتفاق خاص تموم بشه ولی به خاطر کم جزئیات بودن فیلمنامه به نظر میرسه پیش روی مناسبی وجود نداره. روند یکسری جاها هم هندی میشه، مثل ملاقات همتا و کاوه بعد از یکسال و نیم و مثل کل قسمت آخر ! یک نکته ی ضعف بزرگ سریال باز کردن گره ها با روش های تکراری و دم دستی هست. لو رفتن ازدواج با کتایون، پیش پدر کاوه رو به خاطر بیارید، فقط با تعقیب کردن اش فهمید ! یا ماجرای زنده بودن پدر کتایون، باز هم با تعقیب اش فهمید ! می بینید چقدر راحت گره ها باز میشن؟ ای کاش نویسنده ذره ای از ذهن اش کار می کشید، ای کاش ! نکته ی مثبت سریال، فقط و فقط بازی فوق العاده مریلا زارعی هست که درخشان ظاهر میشه همیشه، فرزاد فرزین هم به لحاظ طنز بد نبود ولی خب سکانس غم اش بالای سر ژیلا بیش تر کمدی بود تا تاثیر گذار !
حرف آخر درباره ی مانکن: یکبار سریال رو بینید و سر گرم بشین و توقع هیچ چیز هم نداشته باشین !
مممنونم اقای فیلم بین. واقعا توقع هیچ چیز رو نداشته باشین! خیلی حرف درستی بود. تازه اگه امثال من و بقیه کاربران اگه با اثار جذابتری سرگرم شده باشیم مثل برخی سریال های اب پرور یا سریال های خارجی، دیگه این سرالهای مانکن و کرگدن یه جور بچه بازی حساب میشه. صرفا تمایزی که به سریال های تلویزیون داره، اینه که حجابشون شل تر و شوخی هاشون ازادتره! همین!
1 لایک
پاسخ دهید
1399/02/26
گزارش شما ارسال شد! متشکریم که در حفظ فضای فرهنگی منظوم ما را یاری میکنید
کل دیدگاه تون رو از الف تا ی قبول دارم فارغ از این به نظرم خیلی اتفاقات هم تو سریال رها شد: مثل علاقه خواجات به همتا پیدا کردن کسی که برای سلمان پاپوش دوخته بود زندان رفتن ناپدری همتا جریان دشمنی و کینه افسون به کتایون یا ماجرای اون مانکنی که اوردوز کرد البته اگه سریال فصل بعدی داشته باشه و به این جریانات جواب بده به نظرم خوبه مثل اون
0 لایک
پاسخ دهید
1399/07/08
گزارش شما ارسال شد! متشکریم که در حفظ فضای فرهنگی منظوم ما را یاری میکنید
بیوگرافی علی فیلم بین
گاهی لب های خندان از گونه های گریان بیش تر درد میکنند!
خیلی حرف درستی بود.
تازه اگه امثال من و بقیه کاربران اگه با اثار جذابتری سرگرم شده باشیم مثل برخی سریال های اب پرور یا سریال های خارجی، دیگه این سرالهای مانکن و کرگدن یه جور بچه بازی حساب میشه. صرفا تمایزی که به سریال های تلویزیون داره، اینه که حجابشون شل تر و شوخی هاشون ازادتره! همین!
فارغ از این به نظرم خیلی اتفاقات هم تو سریال رها شد: مثل علاقه خواجات به همتا پیدا کردن کسی که برای سلمان پاپوش دوخته بود زندان رفتن ناپدری همتا جریان دشمنی و کینه افسون به کتایون یا ماجرای اون مانکنی که اوردوز کرد
البته اگه سریال فصل بعدی داشته باشه و به این جریانات جواب بده به نظرم خوبه
مثل اون