ابتدا باید خرسند بود که فیلمهای بخش تجربی هم امسال در کنار سایر فیلمهای بخش سودای سیمرغ قرار گرفته اند بهتاش صناعی ها که با فیلم احتمال باران اسیدی در بخش هنر و تجربه شاعرانگی یک اثر را با بازی شمس لنگرودی به نمایش در آورده است اینبار با فیلم جدیدش دغدغه های اجتماعی را با موضوع قصاص مطرح میکند روایت داستان به گونه ایست که در ابتدای داستان مخاطب در جریان کلی فیلم قرار میگیرد و تا انتها همراه داستان که ریتم آرامی دارد پیش میرود در فیلم موسیقی متن استفاده شده صداهای پیچیده شده در شهر است و در امتداد این هیاهوها مینا با بازی (مریم مقدم) همراه دختر ناشنوایش در منزلی مهجور واقع درپایین شهر زندگی میکنند او که از اعدام نا بحق همسرش رنجور مانده و دست شکایت به دامن مراجع قانونی برده است یکی از دلایلی که او اقدام به این عمل میکند ناراحتی پنهانی است که نسبت به قاضی پرونده دارد مبنی بر اینکه حداقل اگر عذر خواهی نمیکند چرا خود از او پنهان میکند و غافل از اینکه مینا در ادامه با حضور شخصی بنام رضا با بازی خوب علیرضا ثانی فر مواجه میشود و بدون اینکه بداند او همان شبهه قاتل همسر اوست کم کم به او علاقه مند میشود و متعاقب آن قاضی هم که بلحاظ تنهایی وضعیتی مشابه مینا دارد ابتدا با تردید و دوگانگی برگرفته از حس عذاب وجدان و جبران مافات زنی را که به مثابه نرمی و لطافت است نمیتواند ترک کند این بار درام گونه داستان تا انتها پیش میرود و شخصیت برادر همسر مینا که دنبال منافع شخصی خود و پدرش میباشد عاملی برای اتفاقات بخش فاینال فیلم میشود گرچه پایان بندی فیلم تلخ به نظر میرسد اما باید توجه داشت که کارگردانی بهتاش صناعی ها در کنار متن خود و مریم مقدم و مهرداد کوروش نیا به دنبال تجربه گرایی در سینما هستند که هم در طول فیلم و انتهای آن نمود قابل تعملی دارد در پایان فیلم وقتی مینا اروتیک گونه صحنه ایی به مثابه شام آخر رقم میزند و شیر را که ثمره کارکرد خود در کارخانه ایی که کار میکرد و در فیلم موتیف میشود را برای قاضی که دیگر از سوی مخاطب تبرئه شده می آورد همچنان بیننده دوست ندارد سم داخل آن باشد ولی این اتفاق را بصورت سورئال مطرح میکند تا شاید این گونه قلمداد کرد که همچنان در سینمای ایران فاصله ایی با آنچه که باید نسبت به سینمای جهان باشد وجود دارد به همین رو صحنه خداحافظی از منزل با سکوت مینا همراه است که رضا رو خیره به خود میبیند این سوژه برای اولین مطرح میشود و قاضی که خود قاسم عدالت است در معرض نقد خانواده متهم قرار گرفته است و به استیصال می افتد نحوه روایت داستان دانای کل است و مخاطب با ورود رضا و رفتارهای او به اینکه او چه شخصیتی دارد پی میبرد و همچنان کارگردان در صحنه هایی مثل پلان سکانس افشاگری برادر همسر به مینا خلاقیت تصویری خوبی با پن کردن دوربین همراه قاضی که از ماشین پیاده و برمیگردد اشاره دارد که شاید این نحوه بیان در سایر فیلمهای به شکل دیگری عنوان میشده است باز در آخر باید ابراز خوشحالی کرد که سینمای اکسپریمنتال در کنار سینمای بدنه و سایر گونه ها در مهمترین اتفاق سینمایی کشور وجود دارد و ذائقه مخاطبین سینمایی را با طعم های مختلفی از این تجارب آشنا میکند نویسنده :محمد بزرگ