با تموم شدن سریال ،حالا راحت تر می شه درباره سریال قضاوت کرد... از نظر فنی ،سریال پایتخت در تمامی فصل ها هرگز سریال تمیز و بدون اشکالی نبوده و بیشتر اشکالات هم به دلیل عجله برای رساندن سریال به پخش بودند با این حال همیشه حداقل هایی درکار رعایت می شد اما این بار شلخته ترین سری پایتخت رو از همه نظر به خصوص کارگردانی و فیلمبرداری تماشا می کردیم... کادربندی ها و میزانسن های معمولی وحرکات اضافه ی دوربین نقاط ضعف اصلی بودند...کات های ناهمسان وسوتی های در صحنه که مربوط به منشی صحنه بودند هم فراوان بود...استفاده بیش از حد و بی منطق از هلی شات هم به وضوح به قصد گذر زمان و آب بستن به سریال بود:( بیشتر اشکالات اما به فیلمنامه و کم رمق بودن و ضعف متن بر می گشت...فارغ از سوتی ها و حفره های زیاد متن و ناتوانی داستان در همراه کردن ما ،بی منطقی های اساسی در سراسر سریال به چشم میومد که واقعا عجیب بود.ابداع کردن یک بیماری جدید! برای یکی از شخصیت های اصلی سریال و مواجه نشدن بهبود و رحمت بعد از این همه مقدمه، منطق فیلمنامه رو با خاک یکسان کرد واز هیچکدام هم برای ایجاد موقعیت های طنز استفاده نشد... ناتوانی در ایجاد همین موقعیت های طنز ،کار رو به شوخی های کلامی و کلیشه های معروف و ازمد افتاده مثل حساسیت داشتن خانم ها روی خواستگاری های همسرشون کشونده بود.شوخی ها در سراسر سریال متوازن نبود و همین ریتم نا متوازن شوخی ها هم در سریال باعث شده بود که تماشای بخش هایی از سریال خسته کننده و ملال آور بشه ... از نظر محتوایی ،قسمت های پایانی( 6 به بعد) واقعا قابل تحمل تر بودند البته اشکالاتی هم که در پایین اشاره کرده بودم باز هم وجود داشت(مثل سو ظن عجیب هما وفهیمه به بهبود و نقی) و از حق نگذریم دو اشاره بسیار خوب به معضلات فرهنگی ما شده بود:یکی بحث خانه مجردی و بعدی افسردگی بزرگتر ها در سنین میانسالی در بین قسمت های مختلف؛قسمت 10(بازگشت بهبود و دروازه بانی بهتاش)با فاصله بسیار زیاد سرتر از باقی قسمت ها و شبیه پایتخت همیشگی بود هنوز هم معتقد هستم که پایتخت عقب گرد زیادی داشته و از استاندارد های خودش فاصله گرفته و هنوز نان فصل های قبل رو می خوره و چیز بکری هم ارائه نکرده...