مغز های کوچک زنگ زده پنجمین فیلم هومن سیدی در جایگاه کارگردان و به عقیده ی بسیاری از اهل فن که تا به این لحظه فیلم را دیده اند کامل ترین و بهترین اثر اوست .
در این مورد که فیلم آخر سیدی پخته ترین فیلم اوست (همچنین فیلم مورد علاقه ی بنده در بین آثار او در کنار سیزده) شکی نیست اما به عقیده ی نگارنده ، فیلم اوج نقطه ی فیلمسازی سیدی نیست و همچنان ایراداتی در آن دیده میشود (هرچند کفه ی ترازو صد در صد به سمت ویژگی های مثبت فیلم سنگینی میکند) ، ایراداتی که کمی جلوتر و بعد از بررسی کلی فیلم در این یادداشت به آن ها می پردازیم . فیلم از هر نظر برای سیدی پیشرفت محسوب میشود ، چه سیدی فیلمنامه نویس و چه سیدی کارگردان . در اینجا مشخص است که نسبت به چهار اثر قبلی وقت بیشتری برای فیلمنامه گذاشته شده است و سیدی تنها به دنبال ایده ی اولیه ی خوبی که بتواند به وسیله ی آن از فرم و قاب بندی های مورد علاقه ی خود استفاده کند نبوده است و متن و ایجاد چفت و بست های درست در آن را نیمه کاره رها نکرده است ( ایراد گفته شده به بیشترین مقدار در اثر سوم او یعنی اعترافات ذهن خطرناک من محسوس بود ) .
در کارگردانی نیز سیدی به پختگی و چیره دستی خوب و قابل قبولی در استفاده از فرم مورد نظرش رسیده است و این چیره دستی در چند سکانس از جمله درگیری دو گروه اوباش کاملا پیداست و فضاسازی خوب و میزانسن های قابل قبول و در کل کارگردانی خوب سیدی تماشاگر را به خوبی با داستان غریب کاراکتر های فیلم همراه میکند .
یکی دیگر از نکات مثبت فیلم بدون شک بازی های قابل توجه فیلم است . نوید محمد زاده متفاوت و چشمگیر ظاهر شده است (صد البته گریم فوق العاده ی ایمان امیدواری به بازی او کمک شایانی کرده است ) و با اینکه نقاط اشتراکی با نقش هایش در فیلم های دیگر میبینیم به خوبی از تکرار دوری کرده است و نقشی را که تا حدودی شبیه بعضی نقش هایش است را با اضافه کردن چند المان و ویژگی خاص (مثلا در نوع حرکت و راه رفتن) متفاوت ایفا کرده است . فرهاد اصلانی و فرید سجادی حسینی قابل قبول ظاهر شده اند . بازیگران کمتر شناخته شده و یا نابازیگرانی که کاملا از عهده ی نقش بر آمده اند و باورپذیر ظاهر شده اند ؛ از جمله بازیگر کاراکتر امیر ( نوید پور فرج ) که قطعا می توان آینده ی خوبی در بازیگری برایش متصور بود و گمان می کنم نام او را بیشتر در سال های آینده خواهیم شنید . فیلمبرداری بسیار خوب پیمان شادمانفر و موسیقی هماهنگ با اتمسفر فیلم بامداد افشار نیز کمک ویژه ای برای فضاسازی فیلم بوده اند .
پس از اشاره به تمام ویژگی های مثبت اثر اشاره به چند نکته خالی از لطف نخواهد بود :
* این قسمت از نوشته قسمت هایی از داستان فیلم را لو می دهد *
فیلم از جایی به بعد (بعد از سکانس درگیری پلیس و اوباش و با ورود فیلم به یک ساعت دوم) تا حدودی دچار افت ریتم و حتی تا حدودی تغییر لحن می شود که تا حدودی باعث جدایی شدن تماشاگر از داستان میشود و اگر فیلم از اینجا تا پایان نیز ریتم خوب یک ساعت اول را حفظ می کرد نتیجه بسیار بهتر نیز می شد . (مشکلی که مشابه آن در فیلم دوم سازنده اش یعنی سیزده نیز محسوس بود)
اما مشکل اصلی نیمه ی دوم ، اشکالات فیلمنامه است ، اشکالاتی که پس از یک ساعت آغازین خود را نشان می دهند . دقیقا مشخص نیست از اینجا به بعد چه اتفاقی قرار است بیافتد ؛ تماشاگر شاهد چند اتفاق است که نشان می دهد احتمالا قرار است فیلم با آن اتفاق جلو برود اما تقریبا نیمه کاره رها می شوند ؛ آیا قرار است شاهد دلدادگی شاهین به همکار خواهر ناتنی اش باشیم؟ (با توجه به دیدار و نوع گفت گوی آنها جلوی آرایشگاه زنانه) ، آیا قرار است شاهد جابجایی قدرت از شکور به شاهین باشیم؟ یا به نوعی همان جابجایی گوسفند و چوپان(که در طی چند سکانس مقدمه چینی این داستان را میبینیم ) و یا . . . البته که در پایان متوجه این نکته که در نهایت شاهین و شکور (البته شکوری که به نوعی از اینجا به بعد راهش توسط برادرش شهروز ادامه پیدا میکند) راه و مسیرشان از هم جدا می شود (و سیدی این جدا شدن مسیر آنها را به وسیله ی آن صحنه ی روبرو شدن شاهین و شهروزی که از زندان آزاد شده است بسیار خوب به تصویر می کشد) و به نوعی تحول شاهین را میبینیم اما امکان اینکه مقدمه چینی بهتری برای این تحول در نظر گرفته می شد نیز بود (البته که مقدمه چینی برای رسیدن به این موضوع را داریم اما جای کار بیشتری داشت و کمی در لحظاتی به مخاطب گرای اشتباه داده می شود و تماشاگر را در لحظاتی هر چند اندک به بیراهه می کشد ) . سیدی در کارگردانی به پختگی بسیار خوبی رسیده است و سبک خود را کاملا پیدا کرده است و امضای او را می توان پای اثرش دید . هر چند سبکی که سیدی در کارگردانی پیدا کرده متاثر از فیلم بین بودن این کارگردان و پیگیری سینمای دنیا است و حتی شاید در جاهایی استفاده از بعضی عناصر فیلم های مورد علاقه اش را در فیلم هایش میبینیم و حتی شاید در قسمت هایی حس کنیم اثر او کلاژی است از فیلم هایی که دوستشان دارد که به هیچ عنوان ایرادی نمی توان به آن گرفت چرا که حاصل کار هویت مستقل خود را دارد و قطعا اینکه بتوانی با استفاده از ترکیب چند اثر هنری ، اثر هنری نو و با هویت مستقل خود را بسازی کار قابل توجه و ویژه ای انجام داده ای . نکته ی دیگر این که سیدی بومی سازی و ایرانیزه کردن فضاها و عناصری که از آنها الهام میگیرد را نیز به خوبی بلد است ، اگر به عنوان مثال در قسمت هایی از فیلم خود از فیلمی تاثیر میگیرد که داستان باند تبهکاری ای است در حومه ی شهری در برزیل ، بلد است چگونه فضایی با شباهت هایی به آن فضا را برای تماشاگر ایرانی درست کند و حتی موسیقی آمریکای جنوبی آن فیلم را نیز به موسیقی بومی اما با حال و هوای شبیه به آن تبدیل می کند . پس در جواب منتقدانی که سیدی را به تاثیر گرفتن از آثاری دیگر متهم میکنند می توان این اطمینان را داد که او اگر هم تاثیری میگیرد راه و رسم این تاثیر گرفتن را به خوبی می داند .
در آخر باید گفت مغز های کوچک زنگ زده بی شک یکی از بهترین فیلم های این دوره از جشنواره است (اگر بهترین آن نباشد) و سیدی را پس از تماشای اثر پنجمش می توان یکی از مهم ترین فیلمسازهای نسل خودش دانست هرچند تعدادی نکته ی منفی کوچک هنوز دیده میشود (به عنوان مثال ارجاعاتی که ناخواسته یا خواسته در این فیلم و در سکانس حیاط خانه به ابد و یک روز و نقش محمد زاده در آنجا میدهد یا هنگامی که در خشم و هیاهو طناز طباطبایی را در چادر زندان میبینیم نقش او در فیلم هیس دخترها فریاد نمی زنند به ذهن متبادر می شود) . به شخصه مشتاقانه در انتظار فیلم بعدی هومن سیدی هستم و پس از تماشای اثر آخرش نام او را در فهرست فیلمسازهای مورد علاقه ام پررنگ تر میکنم
2 لایک
0نظر
بیوگرافی پارسا شیروانی
پارسا شیروانی هنوز متنی برای معرفی خودش ننوشته است.