تو یه قسمت از فیلم با یه فرد تصادف میکنند که همین تصادف باعث میشه با فرد شوم قصه که رضا گلزار آشنا بشن و بعد فردی که تصادف کرده به طور مرموزی فرار میکنه و در نقش صدام حاضر میشه «که نشون دهنده ی نقشه قبلی شخصیته شوم» با اومدن پلیس او نیز غیب میشود با توجه به اینکه فیلم در سال نود و دو ساخته شده المان و علامت شروع میشود. خیابان ولیعصر نشانه ی جاده ی دین است که به گفته ی کامی ما خبر نداشتیم چهار سال ولیعصر رو یه طرفه کردن که این نشانه از حرکت با چشم بسته در راه اسلام البته بعداز جنبش هشتاد و هشت بعد پلیس نشانه ی دولت و نظام و ارینه شلوار و نوبهار افراد عادی که در ارتباط با پلیس خیلی از او قدرتمند تر و دانا تر هستند افراد عادی به جاده ی اسلام نمی روند و لی نظام آن ها را زور میکند و میگه تا من هستم مشکلی پیش نمیاد بعد در راه پلیس پیاده میشه تا افراد معترض رو «کامی»رو ساکت کنه و از حرکتش در جاده باز می مونه و افراد عادی رو مجبور میکنه دور بزنند
نکته ی مهم فیلم دیالوگ ها است که به عقیده ی من به سبک چخوف نوشته شده و با گفتگو های بی ربط بحث را جلو میبرند و به هیچ نتیجه ای نمیرسد در اکثر اوقات که پوچی مردم جهان را نشان میدهد