وقتی توهم سراغ یک کارگردان میآید، اجازه هرگونه وسواس درست هنری را از او سلب میکند. فیلم «بیحسی موضعی» یک فیلمی فاقد ارزش است که توهم ابزورد دارد درحالیکه نمیداند ابزورد نباید نشان داده و لوس شود بلکه باید خلق شود. نمیشود اسم ابزورد روی فیلممان بگذاریم و شخصیتها و داستان را ولکنیم. کارگردان و فیلمنامه نویس فکر میکنند که با رها کردن شخصیتها و نشان دادن یکمشت تیپ کاریکاتوریزه شده میتوانند ابزورد بسازند. کافی بود قبل از ساخت فیلم برخی آثار سینمایی و ادبی سبک ابزورد را ببینند و بخوانند (مانند در انتظار گودو بکت) تا بلکه ذرهای بفهمند ابزورد اصلاً چه معنایی دارد. هیچکدام از نقشها ذرهای به شخصیت نزدیک هم نمیشوند و در سطح یک تیپ فوق العاده ضعیف باقیماندهاند و بهجز «حبیب رضایی»، آنهم تا حدی، هیچیک از دیگر بازیگران همین تیپ ضعیف را نیز نمیتوانند بازی کنند. صحبت راجع به فرم، تکنیک و فیلمنامه در این فیلم توهینی است به این المانهای ارزشمند در سینما. شخصیتپردازی ابداً در فیلم وجود ندارد، سکانسی که شیشه ماشین خرد میشود، باید از جانب یک کاراکتر باشد نه یک شخصیت رهاشده در فیلمنامه، در ابزورد، کاراکترهای پوچ هم باید اول ساختهشده بعد به ابزورد برسند، تیپسازی اشکال کار نیست، اما همین تیپسازی نیز اصلاً به وجود نیامده. تنها جایی که به نظر میآمد کارگردان دارد کمی به ابزورد نزدیک میشود رقص پایانی فیلم است که پس از اولین حرکت دوربین و بازیگران مشخص شد همین یکذره را نیز نمیتواند دربیاورد و برای جمعکردن این نابلدی تصویر را گرافیکی میکند تا شاید بتواند ناتوانی و ناشی گری خود را پشت این سبک تصویری پنهان کند، اما نمیداند فیلمی که ساخته با این شلوغبازیها نهتنها جمع نمیشود بلکه بدتر، زنندهتر و بیارزش تر میشود. بهطورکلی میتوان گفت فیلم «بیحسی موضعی» یک فیلم فاقد ارزش، رهاشده و به طرز فجیعانه ای دکوری است که بهطور مستقیم به مخاطبی که ابزورد را میفهمد، توهین میکند.
1 لایک
0نظر
بیوگرافی عرشیا برجعلی
نویسنده نقد، مقاله و تحلیل سینمایی | عضو تیم منتقدین وبسایت سینمافارس