جدیدترین فیلم فینچر را می توان بهترین اثر او دانست. او در این فیلم کاری کرده که پیش تر، به این خوبی، از او ندیدیم. فیلمبرداری و میزانسن درجه یک، ترکیب بندی و قاب بندی چشم گیر، فیلمنامه ای که به شاه پیرنگ نزدیک است و در نهایت مهمترین مایه زیست فیلم، یعنی بازی درخشان «اولدمن» در کنار بازی بسیار خوب دیگر بازیگران، همه و همه، عواملی هستند که فیلم «منک» را تبدیل به الماسی سیاه و سفید و مسحور کننده کرده اند. جدای از آن، این فیلم دارای یک فرم کلاسیک و قوی است که این روزها به ندرت دیده می شود و عاشقان سینمای کلاسیک را راضی می کند. زفینچر با نورپردازی نوآر گونه و ایستارهای زمانی مکانی متعدد که بیننده را پله پله در فیلم جلو می برند، هم شخصیت «هرمان منکه ویچ» و هم اوضاع تاریک هالیوود دهه سی آمریکا را به خوبی تصویر می کند. اولدمن در این فیلم با حالت گاها خسته میمیک خود در تعامل با فضای تاریک فیلم قرارگرفته و از سویی دیگر با طنازی به جا و شوخی های بشدت قوی و ظریف فیلمنامه، در تقابل با آن. تنها نقطه ضعف سناریو، دیالوگ های سیاسی آن است که به غالبا به جای تثبیت، جهت تعریف آمده اند به نوعی که در سکانس مناظره پینگ پنگی منزل «ویلیام هرست» دیالوگ ها، اعم از کنایه های وارده به آلمان نازی و هیتلر، صرفا جهت بیان نگارش شده اند نه برآمده از استنباط و استدلال، همین قضیه در تعریف دموکراسی با جمله معروف «از میان همه برای همه» نیز صادق است. رابطه منک و همسر او نیز بسیار دقیق و پرداخت شده است و یکی از بهترین زوج های تاریخ سینما را می بینیم. شاهکار فینچر اما در خلق سکانس جنون آمیزی است که منک اعتراض خود را در قالب سناریو سر میز شام به حضار می گوید، میزانسن این سکانس حقیقتا درخشان است. به طور کلی میتوان گفت فیلم «منک» یک شاهکاری تمام عیار نیست اما یک فیلم بسیار خوب و مسحور کننده است که نه تنها بهترین فیلم فینچر و سال دوهزار و بیست است بلکه بی شک یکی از برترین آثار قرن بیست و یکم هنر هفتم می باشد.
0 لایک
0نظر
بیوگرافی عرشیا برجعلی
نویسنده نقد، مقاله و تحلیل سینمایی | عضو تیم منتقدین وبسایت سینمافارس