همیشه پنهان شدن در پس یک ایفای نقش درخشان، یک فیلم را به اثری هنری و قابلقبول تبدیل نمیکند. جوکر تاد فیلیپس، آنقدر ضعف دارد، که حتی بازی درخشان «فینیکس» نیز آن را نجات نمیدهد و فقط باعث میشود تا بتوان فیلم را تا پایان آن قطع نکرد. از ایفای نقش درجهیک فینیکس، توأم با استفاده بهجا از صدا و میمیک، و موسیقی فیلم که بگذریم، فیلم چیز دیگری برای ارائه ندارد. سناریو آن نه موقعیت خلق میکند و نه درام، حتی توان پدید آوردن دیالوگ هم ندارد. فرم ابداً در فیلم شکل نمیگیرد و پیرنگ قوی دیده نمیشود، گویی اکثر پرسوناژها آمدهاند که کشته شوند و بروند، بماند که پرسوناژ نیستند و در حد یک تیپ ناتوان باقی میمانند، نفس «تیپسازی» مشکل کار نیست بلکه اجرای آن مسئله است. ایفای نقش فینیکس در نقش آرتور خوب است اما خود شخصیت نه! در کنار دیگر کاراکترها، شخصیت اصلی نیز اگر ذرهای ساخته میشود به رقم عملکرد فینیکس است و نه فیلمنامه. فیلیپس آنقدر موضوعات حساس و مختلفی را انتخاب کرده که در هنگام اجرا، همه آنها به مانعی بر سر راه او مبدل شدهاند و ناچار است به همه آنها بپردازد و درنتیجه ناتوانی او، موضوعات هرز داده میشوند، از بیماری روانی گرفته تا انقلاب علیه کاپیتالیسم و غیره. سینماتوگرافی فیلم، تنها در چند لحظه قابلقبول است، مانند سکانسی که آرتور که حال همان جوکر داستان شده، روی ماشین میایستد و ما پیروان جنبش او، هرچند ابداً توان آرایش جنبش در سناریو وجود ندارد، را در اطرافش میبینیم. فیلم در ایجاد ایستار های بصری به جهت جذابیت یا جهش بخشیدن به جنون درونی پرسوناژ اصلی و پرتاب آن به ذهن مخاطب نیز خوب نیست و این خرده موقعیتها بهجز سکانسی که آرتور در کلوپ کمدی لحظات اشتباهی را برای خنده برمیگزیند و زمانی که دیگران میخندند، ساکت میماند، خوب نیست، مخصوصاً سکانس رقص او جلوی آینه که شاید اجرای بازیگر و موسیقی بسیار خوب فیلم آن را زینت دهند اما کاملاً اضافی است. بهطورکلی میتوان گفت فیلم «جوکر»، یک فیلم بد است که اگر بازی فینیکس و موسیقی زیبای آن نبود میشد آن را بسیار بد نامید.
0 لایک
0نظر
بیوگرافی عرشیا برجعلی
نویسنده نقد، مقاله و تحلیل سینمایی | عضو تیم منتقدین وبسایت سینمافارس