معلق در معجونی از اختفا در پس پست مدرن و ارائه یک سینمای کلاژی که نه پست مدرن است و نه اصلا سینما. تارانتینو در این فیلم با انداختن یک روایت مثلا غیر خطی ضعیف در کنار ساختاری که به ادعای فیلم، ضد پیرنگ است سعی می کند پست مدرن بسازد! همین اثر که گویی بهترین فیلم اوست شاید نزدیک ترین فیلمش به فرم پست مدرن باشد اما ابدا به فرم نمی رسد و فقط در آثار او، کمی قابل تحمل است و نه قابل تامل، چراکه مایه زیستی ندارد که بتواند حتی دقایقی پس از اتمام، در ذهن و تفکر مخاطب باقی بماند و چه برسد به آنکه او را درگیر کند. اجتماعی از تیپ های ضعیف که هیچ کدام از آب در نیامده اند، نه قاتلان فیلم، نه بوکسور و از همه فجیع تر، رئیس مثلا گنگستری داستان که بعید است بازیگر و نقش می توانستند از حاصل مشهود، اگزجره تر باشند! داستان بی سر و ته که هر قسمت از آن را بردارید، هیچ تاثیری بر کیفیت و روند داستان ندارد و ابدا نمی توان این را با پست مدرن توجیه کرد. تارانتینو با فیلمنامه اش، برای ایجاد جفنگ ها و هجو های پست مدرنی مد نظر خود که در اصل باید ظریف و دقیق باشند، تنها بلد است حرف بزند و با شوخی ها و تیکه های دم دستی و مبتدیانه، مثلا کمدی تاریکی را در لحظات ناموزون فیلم ایجاد کند که در ایجاد کمدی و علی الخصوص نوع سیاه آن اصلا کاربلد نیست. با تمام این تفاسیر، اکثریت طرفداران تارانتینو کار های کرده او، مانند بی بند و باری سینمایی با ایجاد سری کنش ها و واکنش های اجباری و نبود اثری از فرم، را به اسم اموری عامدانه و جزوی از اهداف او می گذارند و در سوی دیگر در توجیه نابلدی کارگردان، مانند ناتوانی در خلق شخصیت یا جفنگ های ریز پست مدرن توام با کمدی سیاه که باید در موقعیت ساخته شود و نه در صرف دیالوگ، می گویند، کارگردان هدفش این نیست، با این تفاسیر، تمام نقاط منفی آثار مختلف هنری، قابل توجیه و اختفا در پس هدف خالق اثر هستند؛ شوخی می کنید!
0 لایک
0نظر
بیوگرافی عرشیا برجعلی
نویسنده نقد، مقاله و تحلیل سینمایی | عضو تیم منتقدین وبسایت سینمافارس