بالاخره سرنوشت رضا ژاپنی چه شد ؟ چرا پس از فرونشست زمین در گاوداری فقط دو نفر کشته شدند بقیه هم انگار هیچ آسیبی ندیدند؟! چرا لیلا خواهر ناصر در آخرین ملاقات گفت یک داغ بسمونه ؟ منظورش کی بود ؟ آیا داخل سلولهای زندان های ایران اجازه می دهند دستشویی شلنگ داشته باشد تا متهم یا مجرم به راحتی خود کشی کنند یا به سایرین آسیب بزنند ( مثلا آنها را خفه کنند ) ؟ چطور آنقدر جمعیت در محله حاشیه نشین را با ون آوردند و همه هم جا شدند؟! رابطه شوهر نامزد سابق لیلا با این ماجرا چه بود و سرنوشتش چی شد؟ چطور پلیس ها به حضور وحید در نزدیکی آشپزخانه رضا ژاپنی مشکوک نشدند ؟ چطور ناصر داخل سلول آنقدر زیاد و بعضا بلند با تلفن همراه صحبت می کند اما پلیس ها و زندانبانان متوجه نمی شوند ؟ چرا آن همه متهم را داخل یک سلول جمع کردند؟ آن پسر از کجا می دانست قرص ترامادول کجاست که مستقیم رفت سر وقت آن و آن را دزدید؟! مگر کفن شش و نیم متری برای پدرش نخریده بود پس چرا پدرش هنوز زنده بود؟! آیا دستگاه x-ray می تواند مواد مخدر ( شیشه ) درون معده قاچاقچیان و عرضه کنندگان را تشخیص دهد؟! چرا وقتی ناصر را از داخل ون آزاد کردند خیلی سریع توانستند او را دستگیر کنند و او هم دوباره برگشت داخل ون؟! چطور قاضی اینقدر در صدور حکم عجول ( و بعضا مردد) است و صبر نمی کند فیلم دوربین ها بیاید؟ چطور می توان باور کرد یک سرگرد به همین راحتی زیردست خود را دستبند بزند ؟
البته سانسور فیلم هم در ابهام بعضی بخشها بی تاثیر نبوده
دو سری هم سانسور شده؛ هم برای جشنواره و هم اکران عمومی
در ریتم، کشش، کارگردانی و بازی بازیگران عالی بود