"شب، داخلی، دیوار"، پس از تماشایش یاد این ترانه افتادم:
اگه قیمتی ترین سنگِ زمینم تووی تابستونِ دستای تو برفم
اگه حرفای قشنگ توو کتابم برای اسم تو چند تا دونه برفم
اگه سیلم پیش تو قد یه قطره اگه کوهم پیش تو قد یه سوزن اگه تن پوش بلند هر درختم پیش تو اندازه ی دکمه ی پیرهن اگه تلخی مث نفرین اگه تندی مث رگبار اگه زخمی زخم کهنه بغض یک در رو به دیوار اگه جام شوکرانی تو عزیزی مث آب اگه ترسی اگه وحشت مث مردن توی خواب