مهران مدیری غیر هنرمندی است که برخی از کمدی ندیده ها او را (اسطوره تکرار نشدنی)نامیدند.
او نه خلاق است نه هنرمند است و نه کار کشته او با فکر و خلاقیت چند جوان دانشجو به نام های ارژنگ امیر فضلی و مرحوم داود اسدی سعید آقاخانی و رضا عطاران که الآن برای خودشان اسمی در کردند وارد تلوزیون شد و بعد به کمک خلاقی که آن زمان شاهکارهایی نظیر (من زمین را دوست دارم)(دختری با کفش های کتانی)(نان عشق موتور هزار) و (مارمولک) را خلق کرده بود سریالی شروع کرد به نام پاورچین که مخاطبان زیادی را به دست آورد اما به فاجعه ترین شکل ممکن شاهکار قاسمخانی را به اجرا در آورد او یک تیپ ساده لوح و بدبختی معرفی کرد به نام های کیانوش استقرار زاده , کوروش پیر دوست ,کامران مظفر زرگنده , نیما زند کریمی , هومن صحرایی, و اما مهرداد پرهام, هیچ خلاقیت و نوآوری در پرورش اینها وجود ندارد. شاید این آخرین شخصیت به گوش شما ناآشنا باشد. او الآن فیلم سینمایی روی پرده دارد انتظاری نمی رفت که فیلم خوبی بسازد اما نه انقدر فاجعه. مدیری طرح این کار را خودش داده متن را داده به خشایار الوند بیچاره و حتی اسمی هم از آن نه در تیزر تبلیغاتی نه روی پوستر ها و بیلبورد ها و نه توی تیتراژ اسمی از آن برده نشد. من تعجب می کنم یعنی اسطوره ی تکرار نشدنی انقدر عقده ی نویسندگی داشته؟بعضی ها می گویند پس اگر فیلم فاجعه است پس فیلمنامه الوند مشکل داشته نه الوند به بهترین شکل ممکن آن طرح احمقانه مدیری را فیلمنامه کرد اما مدیری چون می خواست که بگوید من نویسنده هستم دو سکانس نهایتاً پنج سکانس را عوض کرده و کار را بهم ریخته الوند حد اقل چهار ماه درگیر نگارش کار بوده این حرکت او خیلی غیر هنری ست در واقع دزدی حساب می شود . سال نود و دو با سال نود و شش یا نود و پنج چه فرقی می کرد چرا رویداد ها در سال نود و دو رخ داده؟
یعنی یک وکیل دادگستری کار کشته که صاحب خانه ای دویست و پنجاه متری در نیاوران است ساعت پنچ عصر می خواهد به یک جا برود هفت و نیم صبح باید دو میلیون و هشتصد هزار تومن پول بدهد!؟اصلا چه لزومی داشت !؟ یک آژانس در اختیار می گرفت نهایتاً صد هزار تومان پول می داد اصلا چرا باید صبح به آن زودی راه می افتاد؟ برای اینکه از نیاوران به ولنجک برسی دو ساعت بیشتر راه است؟ سه بعد از ظهر راه می افتاد تا پنج عصر برسد به بانک این آقای وکیل قصه ی ما انقدر هالو است که نداند با ندادن آخرین قسط وام خانه را مصادره نمی کنند؟
مشخص است که میزانسن ها کار کلاری است به نظرم کارگردان سینمایی این فیلم کلاری است. ولی در سابقه کلاری بد ترین کار او محسوب می شود. قاب ها بد بازی گرفتن از سیاهی لشگر ها هم که هیچی آن پیرمرد که مشکل تنفسی داشت واقعا مسخره بازی بود. میان آن همه مریض که چاقو خورده بود مشکل تنفسی داشت مرده بود. چرا یک پرستار باید می آمد به یک آدمی
که فقط سرش یک خراش کوچولو برداشته مهربانی کند؟ بعدم یک میلیون نفر در بیمارستان حضور دارند فقط یک نفر مرده دارد که در سرد خونه باشد. مسخره نیست؟ یا سیامک انصاری فقط بلد است یک شکل بازی کند یا مهران مدیری فقط بلد است شخصیت خلق کند. که فکر کنم گزینه ی دو صحیح است.
اگر آن بخش اعتصاب کارگران کارخانه را حذف کنی هیچکس متوجه نمی شود مگر نامزد آدم با آدم پدر کشتگی دارد که همچین کاری را با او بکند یک وکیل انقدر احمق است مواجهه با یک بازرس انقدر مسخره بازی در می آورد؟
یک بازرس انقدر احمق می شود و یک نفر را که به خاطر یک کار نسبتاً سیاسی دستگیر کرده انقدر سوالات احمقانه می پرسد؟
طرفداران این شاهکار می گویند که کمدی سیاه است و یا تو محتوای اجتماعی این فیلم را درک نمی کنی اتفاقا این فیلم به هر کلمه ای شباهت دارد غیر از (کمدی سیاه) و محتوای اجتماعی این فیلم درحد کار های ده نمکی است.
به قول عزیزی که می گفت :(چند تا آس و پاس میرن جبهه رو بهم می زنن میان پیام سیاسی داری تو؟) حالا عاقبت فیلم اسطوره ی بسیار تکرار شدنی همین است .
به نظرم ارزش تلوزیون را هم ندارد.
به امید اینکه طرفداران این کمدی سیاه قانع شوند.