۱− فیلم مشکلات فنی بسیاری داشت. بعضی جاها اشتباهات دوربین واضح بود؛ دیالوگها غیرقابل فهم بود؛ راوی روی اعصاب بود؛ خط داستانی غیر معقول میشد یا قابل دنبال کردن نبود و...؛ اما بیشتر این مشکلات در همان چند دقیقه ابتدای فیلم قابل تشخیص بود و بعد که داستان دور میگرفت چنان مخاطب را به خود مشغول میکرد که مخاطب از آنها غافل میشد.
۲− این فیلم جزو معدود فیلمهاییست که معتقدم هر ایرانیای باید ببیند. به شخصه هم برایم عبرت داشت؛ هم کینهام از انگلیس را تازه کرد؛ هم انگیزه داد برای کار بیشتر؛ برای ساختن کشورم طوری که هیچ وقت آن نگاه تحقیرآمیز انگلیسی تکرار نشود و طوری که بتواند دستگیر باقی ملتها باشد جلوی این زورگویی لعنتی تاریخی.
۳− دیدن این فیلم تحمل میخواهد. دیدن رنج آدمها، گرسنگیشان، مریضی و بیپناهیشان و زیر پای زورگویان لهشدنشان هیچوقت کار راحتی نیست؛ مخصوصا اگر این آدمها کسانی باشند که ارتباطی با شما دارند. حتی اگر ماجرا برای صد سال پیش باشد آدمهایی که به فلاکت افتادند هموطنتاناند و آن کشوری که زیر چکمهی انگلیسیها به تاراج میرود وطنتان است. راستش را بگویم تا این موقع سر هیچ فیلمی اینقدر بغض نکرده بودم و اینقدر گریه نکردهبودم و اینقدر دلم نگرفتهبود. از دقیقه ۲۰ فیلم تا یکساعت بعد از دیدن فیلم بغض داشتم: برای وطنی که چند اشتباه و چند لحظه غفلت از قلههای افتخار به حضیض ذلتش کشاند. هموطنهایی که به ذلت خو گرفته بودند و... بگذریم. خدا کند ما هم با اشتباه خودمان را دوباره در آن فلاکت نیندازیم.