کارل Behrend، پسر یک تاجر ثروتمند، با Pauli Arnd ازدواج می کند، دختر استاد دانشگاه صلح. هنگامی که جنگ جهانی اول از بین می رود، کارل طرح می شود. پائولی و خانواده و دوستانش پشت سر گذاشته اند تا درد و رنج هایی را که در طی جنگ رخ می دهند غیر نظامیان تجربه کنند. شانس او هنگامی که پدرش از استادش اخراج می شود، تدریس می کند که تدریس می کند که جنگ بد است. پدرش استدلال می کند که با پدر کارل خشونت آمیز است و تخریب و ناامیدی به پائولی و خانواده اش می افتد، زیرا آنها منتظر بازگشت کارل از جلو هستند.