Gemma زندگی 13 ساله با پدر بزرگ خود را در کشور است، او را برای سالهای زیادی است. یک روز مادرش نشان می دهد و می خواهد جیم را به شهر ببرد. مادرش هم اکنون ازدواج کرده و می تواند Gemma را فراهم کند. جیم با مادرش می رود در شهر او می داند که روری، یک پسر معلول ذهنی است. آنها با هم بازی می کنند، تصور می کنند که ازدواج کرده اند.