̎جاش وایتسکین̎ (پومرانک) مثل هر پسر بچهٔ عادی امریکائی به بیسبال علاقه دارد، تا اینکه یک روز با پدرش (مانتینا) شطرنج بازی میکند و از او میبرد. او که در مسابقات واشینگتن اسکوئر، استعداد زودرس و نامعمولی از خود نشان داده با آدم پر جنبوجوش و تیغزنی به نام ̎وینی̎ (فیشبرن) آشنا میشود که ̎شطرنج سریع̎ را به او یاد میدهد. والدین ̎جاش̎، ̎بروس̎ (کینگزلی)، مربی معروف شطرنج را استخدام میکنند که به او برنامهریزی سنجیده را آموزش دهد. در دراز مدت، ̎جاش̎ از سیستم آموزش ̎بروس̎ و ̎شطرنج̎ به طور کلی، خسته میشود و عمداً یک بازی را به هم میزند و بدین ترتیب امکان برنده شدن خود را در مسابقات قهرمانی کشور به خطر میاندازد...